کدخبر: ۵۴۹۷
حامی ایرانی کودکان بی پناه

مرور گاردین بر کارنامه کامیلا باتمانقلیج

برای 20 سال، موسس خیریه "کیدز کمپانی/ شرکت کودکان" مورد استقبال ستارگان پاپ و سیاستمداران قرار گرفت.

مرور گاردین بر کارنامه کامیلا باتمانقلیج

پاتریک باتلر

به گزارش پایگاه خبری 24،برای 20 سال، موسس خیریه "کیدز کمپانی/ شرکت کودکان" مورد استقبال ستارگان پاپ و سیاستمداران قرار گرفت. پس از آن، این خیریه از هم پاشید و شهرت او تخریب شد- حتی پس از اینکه بی‌گناهی او در دادگاه عالی (دیوان عالی) ثابت شد. 

سه شنبه 9 ژانویه 2024

کمتر از 24 ساعت پس از مرگ کامیلا باتمانقلیج در روز سال نو، مجتبی دارازکان برای اولین بار پدر شد. وقتی این خبر (خبر مرگ باتمانقلیج) را شنید، همسرش در حال زایمان بود. 20 سال پیش، او به عنوان یک نوجوان سردرگم، عصبانی و بی‌هدف تحت حمایت خیریه‌ای که او تاسیس کرده بود به نام کیدز کمپانی، قرار گرفت. بدون باتمانقلیج، او اکنون این‌جا نبود. او می گوید: بدترین سناریو؟ اکنون در زندان بودم.

دارازکان، معلمی با مدرک فوق لیسانس مهندسی، زمانی که 17 ساله، پناهجوی بدون همراه، گرسنه در اتاقی کوچک و سرد در جنوب لندن بود، کامیلا را ملاقات کرد. او بلندپرواز و باهوش، اما منزوی بود. او درگیر سلامت روانی خود بود و کمی انگلیسی صحبت می‌کرد. او می‌گوید، مددکار اجتماعی بیش از حد برای او کار می کرد و شایسته بود، اما همچنین می‌دانست که خدمات اجتماعی نمی‌تواند آنچه او نیاز داشت را فراهم کند. اما می‌دانست موسسه خیریه‌ای می‌تواند این نیاز او را فراهم کند.

آن خیریه، کیدز کمپانی بود. آن‌ها به خانه او آمدند، پول برق و گاز او را دادند و کوپن‌های سوپرمارکت تسکو برای خرید غذا به او دادند. برای او درس‌های زبان آموزش انگلیسی ترتیب داده و به او شغل ظرفشویی نیمه وقت دادند. آن‌ها به او در تکمیل مدارک مهاجرتی وزارت کشور کمک کرده و یک درمانگر برای او پیدا کردند. آن‌ها برای دوره ای لول پیش دانشگاهی از او حمایت کردند و برای او بلیط قطاری خریدند تا بتواند برای مصاحبه پذیرش دانشگاه برود. زمانی که وارد دانشگاه شد، یک کارمند حرفه‌ای کیدز کمپانی با او در قطار همراه شد و حتی چمدان‌ها و پتوهای درازکان را در یک کیف بسته بندی کرد. آن‌ها هنوز هم با هم در تماس هستند. درازکان می گوید: هرکاری که شما به عنوان والدین برای فرزندان‌تان انجام می‌دهید، کیدز کمپانی برای من انجام داد.

کامیلا باتمانقلیج
شاه چارلز، پرنس ولز سابق و کامیلا باتمانقلیج در سال 1998. عکاس: تصاویر PA/ آلامی

همانطور که هزاران نفر دیگر مانند درازکان گواهی می‌دهند، کیدز کمپانی در اوایل دهه 2000 مکان فوق‌العاده‌ای بود. این موسس خیریه به برخی از آسیب دیده‌ترین جوانان لندن که در اثر سوءاستفاده، بی‌توجهی، خشونت، اعتیاد و جرایم آزار دیده بودند، کمک کرد. کمک به این کودکان همیشه آسان نبود؛ آن‌ها بعضا در روی شما عصبانی بودند، فریاد می‌کشیدند، واگذاشته شده و سردرگم بودند. بسیاری از طریق کیدز کمپانی به طور غیره منتظره‌ای ثبات عاطفی پیدا کردند و مانند درازکان، شغل، خانواده و آینده‌ای پیدا کردند. این به خاطر باتمانقلیج بود.

راشل موگان
این کار به دلیل تغییر و در هم نوردیدن سیستم قدیمی و انجام امور غیر منتظره بود: راشل موگان، رئیس سابق اقدامات کلینیکی در کیدز.کمپانی، عکس: دیوید لوین/ گاردین

کیدز کمپانی در جنوب لندن در سال 1996 آغاز به کار کرد. باتمانقلیج یک کارورز خیریه بود که در ایران متولد شده، به عنوان یک روانشناس آموزش دیده و بینش خود برای خیریه را به عنوان راهکاری در حمایت از نوجوانان آسیب پذیر با نشان دادن عشق و مراقبت بی‌قید و شرط خود، تبیین کرد. بر خلاف دیگر موسسات مددکاری، کیدز کمپانی، هرگز کودکی نیازمند را رد نکرد. اگرچه این ممکن است ساده‌لوحانه و احساساتی به نظر برسد، هر چند در عمل نیازمند منابع زیاد، از راه‌هایی سختگیرانه و طاقت فرسا بود.

یکی از کارمندان سابق کیذز کمپانی می‌گوید: من سخت‌ترین کار را انجام دادم، اما از محیط کارم انرژی می‌گرفتم. کارکنان کیدز کمپانی این آزادی را داشتند که قاطعانه عمل کنند و درجا مشکل را حل کنند- وظیفه آن‌ها گوش کردن به حرف های بچه ها، وقت گذاشتن و پیاده روی با آن‌ها بود. ریچل مورگان، رئیس سابق امور کلینیکی در مورد این خیریه می‌گوید، ما اغلب با مددکاران اجتماعی صحبت می‌کردیم و محدودیت‌های پیرامون آن‌ها بسیار سفت و سخت بود. آن‌ها همیشه مجبور بودند بگویند این کار را نمی‌توانیم انجام دهیم، منابع مالی نداریم یا معیار های خدمت رسانی تطبیق ندارد.

زمانی که تامین اجتماعی یا سرویس بهداشت ملی (ان.اچ.اس)، تقاضای کمک را رد می‌کردند یا در دنبال کردن نوجوانان مشکل دار و ستیزه‌جو خسته می‌شدند، یا آن را دشوار می‌دیدند- که هزاران بار رخ داده بود- کیدز کمپانی وارد عمل می‌شد. تیم باتمانقلیج اقداماتی قانونی اتخاذ می‌کرد تا مقامات به وظایف خود عمل کنند. این اقدامات موجب عدم محبوبیت این موسسه خیریه در ادارات دولتی و شهرداری‌ها شد. مورگان می‌گوید: کامیلا به ما در مورد عشق یاد داده بود اما عشق همراه با روحیه پولادین. کار توام با سرگرمی و شیطنت نیز بود- در هم نوردیدن سیستم و انجام کارهای غیر منتظره.

کامیلا باتمانقلیج
باتمانقلیج همراه با دیوید کامرون در گردهمایی جامعه بزرگ در سال 2010. عکاس: WPA/ تصاویر گتی

آرمان‌گرایی و کاریزمای باتمانقلیج برای سیاستمداران، رسانه‌ها و افراد مشهور، از کلدپلی گرفته تا پرنس چارلز، جذاب بود. اوج گیری او فوق العاده بود- و مهمترین اقدام عالی در زندگی حرفه‌ای او بود. بین سال‌های 2000 تا 2015، کیدز کمپانی حداقل 46 میلیون پوند کمک‌های بلاعوض عمومی دریافت کرد که حدود 30% از درآمد آن بود و بقیه هم از کمک های خصوصی بودند.

باتمانقلیج نشان CBE دریافت کرد، چندین مدرک افتخاری دانشگاهی دریافت کرد و توسط دیوید کامرون به عنوان بخشی از برنامه تغییر رویکرد و چهره حزب محافظه کار (سال ها قبل از شروع ریاضت اقتصادی) مورد توجه قرار گرفت. او برای کامرون، فردی ناسازگار و نمادی از دیدگاه فرضی او از تغییر خدمات عمومی متمرکز بر "کیفیت عاطفی" به جای "اهداف دیوانسالارانه" بود. کامیلا در سال 2010، برای مدت کوتاهی خود را با ایده جامعه بزرگ کامرون هماهنگ کرد، حرکتی که خیلی زود از آن پشیمان شد.

تا سال 2014، سپهر سیاسی و رسانه‌ای در مدح باتمانقلیج بود. مایکل گوو، وزیر آموزش و پرورش، کار الهام بخش خیریه او را تحسین کرد. کی‌یر استارمر، مدیر بلندپرواز سابق دادستانی عمومی و نماینده شوقمند حزب کارگر، (رهبر کنونی حزب کارگر) با الهام گرفتن از باتمانقلیج موافقت کرد که ریاست یک تحقیق بررسی مستقل عملکرد خدمات دولتی مربوط به کودکان را بر عهده گیرد.

اما کیدز کمپانی با مشکل مواجه شد. سیاستهای ریاضتی، موج جدیدی از کودکان به شدت نیازمند به حمایت را ایجاد کرده بود- . این در حالی بود که اساس کیدز کمپانی بر رد نکردن هیچ کودکی بود. این موسسه خیریه برای کمک مالی اضطراری به دولت مراجعه کرد. ولی هنوز مسائل بدتری در راه بود.

اقدام دوم کامیلا می‌تواند یک تراژدی باشد: سقوط وحشیانه‌ای که آبروی او را یک شبه از بین برد. او بعدها گفت خیلی تحت تاثیر آن قرار نگرفته بود، زیرا هرگز برایش مهم نبود که مردم در مورد او چه فکری می‌کنند. دیگران اما کمتر در این باره مطمئن هستند: برادرش بابی می‌گوید: او درد را به خوبی پنهان می‌کرد. او دقیقاً می‌دانست چه اتفاقی برای او می‌افتد. می دانست در نمایشنامه‌ای که در جای دیگر اتفاق می افتد، بی‌گناهان نیز آسیب خواهند دید.

 در آگوست 2015، باتمانقلیج و هیات امنای کیدز کمپانی بر سر یک بسته کمکی نجات 6 میلیون پوندی با دفتر نخست وزیر و گروهی از خیرین جدید بخش خصوصی به توافق رسیدند. بر اساس این شرایط، باتمانقلیج از عنوان مدیر عاملی استعفا می‌داد، بسیاری از اعضای هیئت مدیره تغییر کرده و خدمات خیریه به طور چشمگیری کاهش می‌یافت. این معامله که نقش او را به میزان قابل توجهی کاهش می‌داد و در عین حال فعالیت اصلی خیریه را حفظ می‌کرد، درست در آخرین لحظات و زمانی رسانه‌ای شد، که افشاگری در برنامه نیوزنایت تلویریون بی.بی.سی اتهامات تاریخی سو استفاده اخلاقی علیه کیدز کمپانی اعلام و ادعا شد که موضوع توسط پلیس متروپولیتن لندن (اسکاتلندیارد) در حال بررسی است. با ترساندن حامیان بالقوه، متولیان کیدز کمپانی به این نتیجه رسیدند که ادامه کار خیریه دیگر ممکن نیست و موسسه خیریه پنج روز بعد در اختیار هیات تصفیه قرار گرفت.

اسکاتلندیارد تحقیقات خود را شش ماه بعد در ژانویه 2016 تکمیل کرد. هیچ مدرکی دال بر سو استفاده فیزیکی یا جنسی، جرم و جنایت یا کوتاهی در دفاع از ایمنی کودکان یافت نشد. 32 اتهام ادعایی، بیشتر شنیده‌ها بوده و در جزییات مبهم بودند. در همین حال، کمیته منتخب ادارات عمومی و امور قانون اساسی مجلس عوام (PACAC) به ریاست نماینده محافظه کار برنارد جنکین، با عجله تحقیقی را انجام داده و نتیجه گرفت کیدز کمپانی از نظر مالی ناتوان است، ضعیف اداره می شود و نمی‌تواند نشان دهد پولی که برای حمایت از جوانان خرج کرده، تفاوتی برای آنان ایجاد کرده است.

باتمانقلیج و هیات امنای کیدز کمپانی به شدت این یافته‌ها را به چالش کشیدند. این گزارش- که قبل از بیانیه پلیس مورد توافق قرار گرفت، اما سه روز پس از آن منتشر شد- نشان دهنده بی اهمیت بودن یا رد اتهامات سو استفاده بود. اتهامات بی اساسی از قبیل این که اگر کیدز کمپانی بهتر اداره می شد، می‌توانست از تاثیر مخرب اتهامات آن خلاص شود. با این حال، یک هفته پس از انتشار گزارش، پل فلین نماینده حزب کارگر- یکی از اعضای ارشد کمیته و تهاجمی‌ترین بازجوی باتمانقلیج- اعتراف شگفت انگیزی کرد. او و جنکین پس از انتشار گزارش PACAC با یکی از متولیان کیدز کمپانی ملاقاتی خصوصی داشتند. هیات امنای خیریه شواهدی را به آن‌ها ارائه کرده بود که نشان می داد هیئت مدیره کیدز کمپانی به دور از هر سهل انگاری و سوءمدیریت، نظارت و بررسی دقیقی بر امور موسسه خیریه انجام داده است. فلین شوکه شد. او به گاردین گفت، اگرچ هنوز با بسیاری از مواد گزارش PACAC موافق است، اما از آن زمان متوجه شده بود این گزارش نامتعادل و بیش از حد ساختگی است. او گفت ما برای قضاوت عجله کردیم.

کامیلا باتمانقلیج

منتقدان رسانه‌ای کیدز کمپانی، تمایلی به تمرکز بر روی شواهد نداشتند. شواهدی که ادعاهایی که توسط آن ها خیریه را تحت فشار قرار داده بودند، تضعیف می‌کرد.

با این حال، یافته‌های این گزارش هنوز گزارش می شد، عمدتاً بدون چالش. آن‌ها کمک کردند تا آنچه را که به سرعت تبدیل به یک روایت رسانه‌ای جا افتاده بود، نشان دهند: این که کیدز کمپانی نه تنها یک نابسامانی مالی بود، بلکه یک ترفند بزرگ برای جلب اعتماد نیز بود.

این دیدگاه معتقد بود هیئت مدیره خیریه، مانند شامل نمایندگان سیاستمداران بدبخت و اهدا کنندگان فریب خورده که به کیدز کمپانی کمک مالی می‌کردند، توسط جذابیت های ماورء طبیعی باتمانقلیج مسحور شده بودند. فراموش نکنید انبوهی از حسابرسی‌ها رسمی و مقالات تحقیقاتی دانشگاهی وجود داشت که کار و نتایج کیدز کمپانی را بررسی می‌کرد. یکی از کارکنان سابق خیریه می‌گوید: این یک آموزش در مورد کارکرد قدرت بود- اینکه چگونه می‌توان چیزی را در یک دقیقه تحسین و لحظه‌ای بعد آن را تکه تکه کرد.

نشریات زرد به انتشار داستان‌های مزخرف خود ادامه دادند: باتمانقلیج یک راننده داشت. او پول خیریه را برای استفاده خودش در استخری خرج کرده بود. او به نوجوانان پولی می‌داد که برای مواد مخدر خرج می‌کردند. باتمانقلیج که اکنون به آپارتمان خود در شمال غربی لندن تبعید شده بود، جایی که وقت خود را صرف حمایت از کودکانی می‌کرد که در اثر فروپاشی کیدز کمپانی تنها مانده بودند، برای هر کسی که می‌پرسید چرا این داستان‌ها دروغ هستند، توضیحاتی می‌داد که هزینه‌ها از نظر حرفه‌ای تایید شده هستند.

دوستان و حامیان معروف او عمدتاً سکوت کردند، برادرش بابی می‌گوید: آن‌ها در مورد آسیب به شهرت خود بسیار نگران بودند. برخی نیز به تامین مالی کار او به صورت خصوصی ادامه دادند. کارکنان سابق شرکت توسط همکاران دیگر خیریه‌ها طرد شدند. یک نفر می گوید: انگار جذامی بودم. برخی برای گرفتن مصاحبه شغلی پس از آن بسیار تلاش کردند. دیگران نیز به سختی با تصویر رسانه‌ای تحریف شده از کیدز کمپانی کنار آمدند. کمتر کسی می‌توانست پیش‌بینی کند که چه احولات بیشتری در آینده رخ خواهد داد.

در آگوست 2017، دو سال پس از بسته شدن کیدز کمپانی، متولی تعیین شده قانونی، که مسئولیت رسیدگی به طلبکاران یک شرکت پس از ورشکستگی را بر عهده دارد، درخواست رد صلاحیت باتمانقلیج و همه معتمدین سابق کیدز کمپانی از سمت مدیریت شرکت‌ها یا موسسات خیریه را به مدت 6 سال از نظر فنی کرد. هدف اثبات این ادعا این بود که اتهامات موجود درباره این که باتمانقلیج و هیئت مدیره (شامل آلن ینتوب، مدیر عامل بی.بی.سی) آن‌قدر سوءمدیریت داشته‌اند که برای تصدی پست‌های مشابه در آینده مناسب نیستند. بعد از سه سال و نیم، 18 هزار صفحه مدرک و 8 میلیون پوند زینه از بودجه عمومی، پرونده علیه کیدز کمپانی در فوریه 2023 رد شد: روپرت باتلر، وکیل باتمانقلیج پس از محاکمه گفت: آن‌ها چیزی پیدا نکردند، زیرا چیزی وجود نداشت.

کامیلا باتمانقلیج

قاضی، خانم فالک، به این نتیجه رسید هیچ مدرکی وجود ندارد که در آن مبالغ پرداختی به افراد جوان بدون نظارت، بررسی نشده یا از نظر حرفه‌ای توجیه نشده باشد. حیات کیدز کمپانی یک عملیات چالش برانگیز و از نظر مالی پرخطر بود که مانند بسیاری از موسسات خیریه دیگر بود. اما نه یک سازمان شکست خورده بوده و نه هیئت مدیره آن سهل انگار یا بی‌صلاحیت بودند. این هفت معتمد- که شامل باتمانقلیج که فالک او را جداگانه تحسین می‌کرد نمی‌شد- گروهی از افراد بسیار تاثیر گذار و برای تصدی پست های ارشد آینده کاملاً مناسب بودند. در واقع، او در حکم خود نوشت علت سقوط این شرکت به احتمال زیاد بی‌کفایتی مدیریت نبود، بلکه ادعاهای بی‌اساس تجاوز جنسی بود.

این تقریبا یک تبرئه کامل برای باتمانقلیج و کیدز کمپانی- و یک فاجعه کامل برای دولت بود. اما به جای اینکه سومین اقدام تبرئه و رو سفیدی او باشد، این حکم تا حد زیادی نادیده گرفته شد. یکی از دلایل این بود که حکم در اولین قرنطینه کووید اعلام شد. دلیل دیگر این بود که منتقدان رسانه‌ای کیدز کمپانی تمایلی به تمرکز بر روی شواهدی نداشتند که روایت نادرست رویدادهایی را که سال‌ها بر آن پافشاری کرده بودند.

در این زمان، باتمانقلیج در وضعیت بد جسمی قرار داشت. پس از گذراندن شش سال گذشته، به قول یکی از دوستان، او که در وضعیتی دفاعی و انزوا قرار گرفته بود، این حکم باعث آرامش او نشد. حتی پس از محاکمه، او احساس کرد نمی تواند در مورد کاری که در کیدز کمپانی- به عنوان یک درمانگر و مشاور مدارس و موسسات خیریه- انجام می‌داد، صحبت کند. بعد از آن، در فوریه 2022، چریتی کمیشن (نهاد ناظر بر امور خیریه‌ها) گزارش مربوط به کیدز کمپانی را با تاخیر طولانی منتشر کرد.

با توجه به جامعیت حکم دادگاه عالی، هرگز مشخص نشد چریتی کمیشن چه نگاه تکمیلی می‌تواند ارائه دهد. به نظر می‌رسد پاسخ این است که در ابتدا سعی شد بسیاری از یافته های دادگاه نادیده گرفته شوند. به گفته یکی از منابع، کیدز کمپانی مجبور شد به ترکیبی از دستورات، بررسی های قضایی و اقدامت برای ارائه مطالب نادرست متوسل شود تا کمیسیون را مجبور کند پیش نویس گزارش خود را سه بار اصلاح کند.

گزارش نهایی اساساً از طرح کلی حکم فالک پیروی می کند: این که هیچ مدرکی دال بر خرج نادرست، عدم صادقت یا سو نیست وجود ندارد. با این حال، موسسه خیریه گهگاه نتوانسته بود صورت حساب مالیاتی خود را به موقع پرداخت کند. کمیسیون گفت این شواهدی از سو مدیریت در اداره خیریه بوده است. این یکی از معدود یافته های نسبتاً متوسطی بود که بعد از این همه زمان در مورد اشتباهات وجود داشت اما کلمه سوء مدیریت به تیتر نویسندگان روزنامه ها آن چه را که برای حمله مجدد به خیریه نیاز داشتند را داد.

در حالی که به راحتی می توان فهمید چرا باتمانقلیج این چنین فداکاری را کرد، درک اینکه چرا سقوط او به طور گسترده پذیرفته شده و حکن برائت او به طور گسترده نادیده گرفته شد، دشوارتر است. شاید این حمله به افراد بسیار موفق و سعی بر زمین زدن آنها باشد. باتمانقلیج بی‌رحمانه از ارتباطات خود با وزرا و رسانه‌ها استفاده می‌کرد. این باعث شد که سازمان‌های خیریه رقیب از توانایی کیدز کمپانی در جمع آوری کمک‌های مالی و توجه جلب شده به سمت آن‌ها ناراضی شوند. برخی دیگر بر این باورند ارتباط او با کامرون باعث شد او در یک سال انتخاباتی در وسط دعواهای حزب محافظه‌کار گیر افتاده باشد و از سوی متحدان احتمالی حزب کارگر طرد شده باشد.

مقامات تامین اجتماعی شهرداری‌ها، از حمایت کامیلا از گزارش اندیشکده مرکز عدالت اجتماعی، خشمگین بودند. گزارشی که به طور مصور و با نمودار، کاستی‌های جدی در خدمات حمایت از کودکان را افشا می‌کرد. او از گفتن حقایق ناراحت کننده در مورد فقر کودکان با صاحبان قدرت ابایی نداشت. یکی از کارمندان سابق می گوید، نوع خاصی از سیاستمداران یا سیاست‌گذاران، وجود داشت که این حقایق ناراحت کننده در مورد آن ها گفته می شد- به خصوص زمانی که این حقایق از زبان یک زن رنگارنگ، مهیج، جذاب و خلاق گفته می شد.

بسیار نگران کنند بود که زمانی که هفته گذشته گزارش‌هایی درباره مرگ باتمانقلیج منتشر شد، چگونه بسیاری از مردم در رسانه‌های اجتماعی اعتراف کردند که از تبرئه شدن او توسط دادگاه عالی بی خبر بودند. به قول معروف زمانی که چیز بدی در مورد یک نفر گفته می شود، مردم آن را باور می‌کنند و به آن دامن می‌زنند، حتی اگر ثابت شده باشد که کاملاً این اتهامات نادرست است. حامیان و خانواده او امیدوارند پایه و اساسی ایجاد کنند تا از طریق آموزش و تحصیلات میراث او باقی بماند.

باتمانقلیج دوست داشتنی، تحقیرشده، و همیشه متقاعد کننده بود، او یکی از خارق العاده‌ترین شخصیت‌های عمومی قرن بیست و یکم بود.

منبع: گاردین
کدخبر: ۵۴۹۷
ارسال نظر