فساد اقتصادی اصلی در کشور در اثر دور زدن تحریمها به وجود میآید
فساد اقتصادی اصلی امروز کشور را باید در همین دور زدن تحریمها جستوجو کرد.

به گزارش 24 آنلاین، قادر باستانی در یادداشتی با عنوان «تحریمگر و چرخه فساد» در روزنامه اعتماد نوشت:
تحریمهای بینالمللی، در ظاهر اهرم فشاری بر حاکمیت یک کشور است، اما در باطن، این فشارها ساختاری زیرپوست اقتصاد و سیاست ایجاد میکند که از خود تحریم خطرناکتر است. یکی از پیامدهای پنهان اما عمیق این وضعیت، پدید آمدن چرخهای از پنهانکاری، قانونگریزی و فسادی است که با نام «دور زدن تحریم» آغاز میشود و با تخریب بنیانهای نظام به پایان میرسد. تجربه 30 سالهام در عرصه روزنامهنگاری و همزمان، بیش از دو دهه حضور در مسوولیتهای نظارتی و بازرسی، به من آموخته که فساد، غالبا از دل تاریکی و پنهانکاری زاده میشود و تحریم دقیقا همان تاریکی است که زمینهساز این فساد میشود.
در این سالها بارها و بارها شاهد بودهام که چگونه نبود شفافیت، مجراهای فساد را گستردهتر و راههای اصلاح را باریکتر میسازد. البته نمیتوان همه را با یک چوب راند؛ در میان این ساختارهای گرفتار، همواره افرادی نیز هستند که با صداقت و سلامت کار میکنند، اما مشکل اصلی، ساختاری است نه فردی. تحریم به خودی خود بستر فساد میسازد و ما باید از این بستر خلاصی یابیم نه آنکه با آن خو بگیریم و زندگی کنیم. پس در هر نظام تحریمی، هدف آشکار اعمال فشار اقتصادی است، اما آنچه کمتر دیده میشود، اهداف پنهانی است که در دل این راهبرد نهفته است؛ ازجمله بروز شکافهای نهادی، فروپاشی تدریجی اعتماد عمومی و نهادینهسازی فساد در لایههای مختلف اداری و اقتصادی. تحریمهای ظالمانه امریکا علیه ایران، فراتر از فشار صرف بر نظام، بستری را پدید آورده که در آن پنهانکاری به قاعده بدل شده و فساد در نظر برخی، به امری پذیرفتنی و عادی، نمود یافته است.
پدیده دور زدن تحریمها ـ که در آغاز، واکنشی اضطراری به محدودیتهای بیرونی بود ـ اکنون انگار به شیوهای عادی از مناسبات اقتصادی و نهادی تبدیل شده است. این پدیده، بهویژه از زمانی که مجاری رسمی مبادله تحت فشار قرار گرفتند، رشد بیسابقهای یافته و به موازات آن، ذینفعانی را در ساختار اقتصادی و حتی سیاسی کشور پرورده که تداوم تحریم را ضامن بقای خود میدانند. آنها نهتنها به دور زدن تحریمها وابستهاند، بلکه از طریق همین مسیرها، قدرت، ثروت و نفوذ انباشتهاند؛ تا آنجا که هرگونه تلاش برای عادیسازی روابط خارجی را تهدیدی مستقیم علیه منافع خود قلمداد میکنند. دور زدن تحریمها در ذات خود نیازمند کانالهای غیررسمی، واسطههای ناشناس، معاملات غیرقابل پیگیری و گردش مالی پنهان است. همین عناصر، بستری مغتنم برای شکلگیری فساد فراهم میآورند؛ رشوه، جعل، رانت، تبانی، زد و بندهای فراسازمانی و خرید وفاداری و هواداری رسانهای یا جناحی. لابد این فسادها نه فقط در بدنه اجرایی که حتی در لایههای تقنینی، نظارتی و فرهنگی نیز رسوخ میکند و ساختار تصمیمگیری ملی را درگیر منافع پنهان میسازد.
در چنین شرایطی، «مقاومت» و «اتکای به داخل» که بحق میتوانستند راهبردهایی کارآمد برای کاهش وابستگی باشند، در عمل به دستاویزهایی برای تداوم وضعیت موجود بدل شدهاند. ذینفعان دور زدن تحریمها، در لوای این مفاهیم، خود را حامیان تمامقد استقلال اقتصادی معرفی میکنند، در حالی که شبکههای مالی غیرشفاف آنان، بیش از هر چیز به اقتصاد کشور آسیب رسانده و منابع ملی را در راههای غیرمولد و مفسدهبرانگیز به هدر دادهاند. فساد اقتصادی اصلی امروز کشور را باید در همین دور زدن جستوجو کرد. سایر ارقام و مفاسد که در رسانهها افشا میشوند ـ هرچند قابل توجهند ـ در مقایسه با اعداد و ارقامی که در سایه تجارتهای واسطهای پنهان و ارزهای تخصیصی محرمانه رد و بدل میشود، « پول چایی» به شمار میآیند. پیامد جدی این وضعیت، رواج فساد است.
وقتی برای دور زدن تحریم، قانونگریزی عادی و پنهانکاری به یک ضرورت بدل میشود، جامعه به این باور میرسد که میتوان هر محدودیتی را دور زد؛ از مالیات و مجوز تا مقررات بانکی و نظارت قانونی. این نگاه، اخلاق اقتصادی را فرسوده میکند و نسلی میسازد که قانونگریزی را قاعده میداند نه استثنا. درنهایت چرخهای شکل میگیرد: تحریم باعث دور زدن میشود، دور زدن به فساد دامن میزند، فساد قدرت میآورد و صاحبان این قدرت، خود مانع رفع تحریم میشوند. پرسشی که باید با صدای بلند مطرح کرد آن است که چرا برخی با پیوستن ایران به نظامهای شفافیت بینالمللی مخالفت میکنند؟ آیا این مخالفت تنها برآمده از دغدغههای ملی است، یا نفعهایی در تاریکی دارند که به قیمت استمرار تحریم و فرو رفتن بیشتر جامعه در مرداب فساد، خواهان تداوم این وضعیت هستند؟ باید دانست که آیندگان تنها به نیتها نخواهند نگریست، بلکه به نتایج خواهند پرداخت.
جامعه ما از ظرفیتهای بزرگی برخوردار است؛ نیروی انسانی توانمند، تاریخ پُربار، نهادهای دانشی و آرمانهایی که هنوز در دل مردم زندهاند. اگر امروز با شفافسازی فرآیندها، اصلاح ساختارها، میدان دادن به رسانهها و قلمهای مستقل و بازگشت به عقلانیت جمعی، چرخه فساد و پنهانکاری را متوقف کنیم، میتوانیم آیندهای بسازیم که در آن، نه تحریم، نه فساد، جایی در مناسبات ملی نداشته باشند. باید چراغ شفافیت را روشن کنیم و به جای خو گرفتن با فساد، اراده پایان دادن به آن را در خود بپروریم. چرخه فساد را میتوان شکست، اگر واقعیتها را ببینیم، شجاعت اصلاح داشته باشیم و از تجربهها درس بگیریم.