بابک زنجانی چگونه به این ثروت رسید؟
روزنامه جمهوری اسلامی سوالات مهمی درباره بازگشت بابک زنجانی به عرصه اقتصادی از مسئولان پرسیده است.

به گزارش 24 آنلاین، روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:
نادیده گرفتن تهدیدهای دشمن خونخواری همچون رژیم غاصب و جعلی صهیونیستی که در جنگ تحمیلی 12 روزه کینه عمیق خود نسبت به ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی را نشان داد، نوعی انتحار است. دیدیم که در میانه این تهاجم وحشیانه، آمریکا نیز به فرمان دونالد ترامپ رئیسجمهور روانپریش این کشور وارد جنگ علیه ایران شد و تأسیسات هستهای کشورمان را بمباران کرد. گزارشهای فنی نظامیان آمریکائی و اروپائی هم حکایت از این دارند که طراحی جنگ تحمیلی 12 روزه با آمریکا بود و تدارک امکانات و تجهیزات نیز توسط آمریکا صورت گرفت و رژیم صهیونیستی فقط مجری این طرح بود البته تعدادی از کشورهای اروپائی و دولتهای منطقه خاورمیانه نیز با مهاجمان همراهی کردند و سرسپردگی خود نسبت به آمریکا و صهیونیسم را به اثبات رساندند.
درست است که جنگ 12 روزه با قدرتنمائی نیروهای مسلح ایران و مقاومت مردم کشورمان در برابر وسوسههای دشمنان، متوقف شد ولی ما هماکنون درحالت «نه جنگ – نه صلح» قرار داریم و نباید کید دشمنان را نادیده بگیریم. اقتضای چنین شرایط حساسی اینست که حکمرانان کشور بیش از هر چیز برای استحکام سنگر داخلی که پشت جبهه یا عقبه نامیده میشود تلاش کنند و به این واقعیت انکارناپذیر توجه نمایند که موفقیت نیروهای مسلح در نبرد احتمالی آینده مرهون همراهی مردم و بیدغدغه بودن کسانی است که پشت جبهه یا عقبه را تشکیل میدهند. در صورتی که حکمرانان از همراهی مردم برخوردار باشند قطعاً هیچ قدرت خارجی نمیتواند در تحقق اهداف تجاوزکارانهاش ذرهای موفقیت به دست بیاورد.
همراهی مردم با حکمرانان با دو شرط تحقق مییابد. اول اینکه مردم دچار دغدغههای معیشتی نباشند و دوم اینکه مطمئن باشند جامعه جولانگاه مفسدین اقتصادی نیست. با اینکه اکنون مردم ایران با دغدغه معیشتی و جولان دادن مفسدین اقتصادی در جامعه مواجهند، حکمرانان ما اگر اراده کنند میتوانند این هردو مشکل را برطرف نمایند و زمینه را برای موفقیت قطعی مدافعان کشور در نبرد احتمالی با دشمنان فراهم سازند.
این روزها با اینکه لازم است شاهد مقابله با فساد اقتصادی و برخورد جدی با مفسدین باشیم، متأسفانه میداندار شدن مفسد بزرگ اقتصادی بابک زنجانی به یکی از دغدغههای مردم تبدیل شده است. درباره این شخص، ذهن مردم پر است از انواع سؤالهای بدون جواب که سکوت مسئولین مربوطه و یا توجیهات غیرموجه آنان نگرانیها را بیشتر میکند. یک سؤال اینست که چرا یک مفسد اقتصادی که به اعدام و رد مال محکوم شده بود، فقط با پذیرفتن رد مال از اعدام رهائی یافته است؟ حکم این بود که علاوه بر رد مال، اعدام هم بشود ولی با این توجیه عجیب که چون پذیرفته اموال به غارت برده را پس بدهد، حکم اعدام لغو شده است!
سؤال دیگر اینست که برخلاف ادعای برگرداندن اموال، بانک مرکزی میگوید بابک زنجانی یک میلیارد و 967 میلیون یورو به سیستم مالی کشور بدهکار است و غیر از 15 میلیون دلار هیچ پرداختی نداشته است. با اینحال چگونه او توانسته از حکم اعدام خلاصی یابد و از زندان نیز خارج شود؟ مهمتر اینکه یک مفسد اقتصادی با اینهمه بدهی به سیستم مالی کشور میگوید من آمادهام 50 میلیارد دلار پشت دست کشور بگذارم و خود را صاحب بزرگترین شرکت تاکسیرانی و ریلی و باربری میداند. او در حالی که محکوم و صاحب سنگینترین پرونده فساد اقتصادی است چگونه توانسته به سرعت اینهمه ثروت به دست بیاورد؟ سؤال اساسیتر اینست که در کشوری که دچار بحران اقتصادی است و در آن دهها میلیون نفر زیر خط فقر بسر میبرند، چگونه یک مفسد اقتصادی که در مسیر زندان و تجارتخانه در رفت و آمد است میتواند به اینهمه امکانات دست یابد، با محافظان و اطرافیان و تشریفات وارد نمایشگاه شود و مورد استقبال رسمی قرار گیرد و در مصاحبهها خود را طلبکار نشان دهد؟
حضرات مسئولان برای عبور از این سؤالها به هر توجیهی متوسل شوند نمیتوانند افکار عمومی را قانع کنند. این مانورهای قدرت یک مفسد بزرگ اقتصادی به معنای ادامه جریان فساد در جامعهایست که مردم آن بشدت فساد گزیدهاند و در آرزوی مبارزه بیامان با فساد هستند.