محمدحسین امیرحسینی: شرکتهای فناوری به بازیگران ژئوپلیتیک تبدیل شدهاند و نظم جهانی دیگر شبیه گذشته نخواهد بود.
بتیدبدلتنشست شنبه 6 اردیبهشت 1404 «خانه گفتارها» در شبکۀ اجتماعی کلابهاوس با سخنرانی دکتر محمدحسینامیرحسینی، استاد دانشگاه شرق لندن، با موضوع «هوش مصنوعی، تکنوفئودالیسم و آیندۀ نظام بینالملل» برگزار شد.

به گزارش 24 آنلاین، این جلسه با اجرای محمدرضا مهاجری و میزبانی مجیدتفرشی، پژوهشگر و مدیر خانه گفتارها، همراه بود.امیرحسینی در این نشست با ترکیب نگاه تکنیکی و تحلیلهای علوم سیاسی، تصویری دقیق و قابل تأمل از دگرگونیهای قدرت در جهان امروز ارائه داد.
آغاز برنامه با ابراز همدردی مجری، مدیر خانه گفتارها و سخنران این نشست با حادثه تلخ بندرعباس همراه بود و پس از آن، با معرفی مهمان ویژه جلسه و موضوع بحث، وارد فضایگفتگو شد.
تغییر بنیادین مفهوم قدرت: از تانک و بمب به داده و الگوریتم
امیرحسینی در ابتدای سخنان خود به روند تاریخی تغییرمعنای قدرت در عرصه بین الملل پرداخت. وی توضیح داد که در دوران گذشته، قدرت کشورها در عرصه بین الملل در مقایسه با یکدیگر و بر اساس معیارهای کلاسیک قدرت سخت همچون تعداد تانکها، ناوهای جنگی و تسلیحات هستهای سنجیدهمیشد، اما امروز این معیارها تغییر یافته است.
او تاکید کرد: «دیگر نه زرادخانههای اتمی و نه ناوگانهایعظیم نظامی، ضامن برتری ژئوپولیتیکی کشورها نیستند. امروز دادهها، الگوریتمها و قدرت پردازش اطلاعات، ستون فقرات قدرت در عرصه بین الملل را تشکیل میدهند.»
امیرحسینی در توضیح این تغییر بنیادین در مفهوم قدرت و بازدارندگی، به مجموعهای از تحولات معاصر اشاره کرد: از جنگ اوکراین که در آن روسیه، علیرغم در اختیار داشتن بزرگترین زرادخانه هستهای جهان، بارها هدف حملات موشکی و پهپادی قرار گرفت و درگیری به عمق جغرافیای این کشور کشیده شد؛ تا حملات بیسابقه موشکی به اسرائیل که امنیت این رژیم را زیر سؤال برد؛ و نیز حملات موشکی دقیق ایران به مواضع تروریستی در داخل خاک پاکستان، در واکنش به اقدامات تروریستی هدایت شده از داخل خاک این کشور، که بازدارندگی اتمی پاکستان نتوانست مانعی برای اقدام قاطع ایران باشد. حتی ایالات متحده، علیرغم برخورداری از برترین قدرت نظامی جهان و سابقه استفاده از بمب اتم، طی سالهای اخیر بارها شاهد حملات موشکی و پهبادی به پایگاههای خود در عراق و سوریه بوده است. مجموع این وقایع نشان میدهد که بازدارندگی سنتی مبتنی بر داشتن کلاهکهای هستهای دیگر به تنهایی قادر به حفظ امنیت ملی کشورها نیست.
ظهور تکنوفئودالیسم؛ اربابان دیجیتال از راه رسیدهاند
یکی از بخشهای مهم و جذاب نشست، معرفی و تحلیلمفهوم «تکنوفئودالیسم» توسط امیرحسینی بود. او توضیح داد که در دنیای امروز، شرکتهای فناوری همان نقش اربابان فئودال دوران قرون وسطی را ایفا میکنند.
وی گفت: «در عصر فئودالیسم، رعیتها زمینهای اربابان را کشت میکردند. امروز آن رعیت ها جای خود را به کاربران دیجیتالی داده اند که نادانسته دادههای خود را به عنوان منبعی بی پایان در اختیار پلتفرمهای فناوری یا به عبارت دیگر اربابان دیجیتال میگذارند. زمین های کشاورزی دیروز، بهدیتا سنترهای عظیم تبدیل شده اند، و مالیاتهای سکه و غله، جای خود را به اطلاعات شخصی و الگوهای رفتاری، و ترجیحات فردی ما دادهاند.»
وی ادامه داد: «در چشمانداز جدید جهانی، داده دیگر صرفاً ابزاری برای کسب اطلاعات نیست، بلکه به یک سلاح ژئوپلیتیکی قدرتمند تبدیل شده است.» امیرحسینی با استناد به دادههای معتبر از مؤسساتی همچون IDC و دانشگاه MIT توضیح داد که تا سال ۲۰۰۳ میلادی، کل حجم دادههای تولید شده در تاریخ بشر حدود ۵ اِگزابایت ( (Exabyteبرآورد میشد؛ در حالی که از سال ۲۰۲۲ به بعد، همین میزان داده ظرف تنها یک ساعت در جهان تولید میشود. او افزود: «این تحول چشمگیر نشان میدهد که حجم اطلاعاتی که بشر طی هزاران سال ایجاد کرده بود، امروز در کمتر از یک ساعت بازتولید میشود.»به گفته وی، در چنین شرایطی، کشورهایی که توانایی پردازش، تحلیل و هدایت این دادههای عظیم را در اختیار دارند، قادر خواهند بود افکار عمومی را مدیریت کنند، بحرانها را پیشبینی نمایند و سیاستهای جهانی را در راستای منافع خود تغییر دهند.
بر اساس تحلیل امیرحسینی، ارزش بازار (Market Cap) پنج شرکت بزرگ فناوری آمریکا شامل اپل، آمازون، گوگل، مایکروسافت و متا از مرز 10 تریلیون دلار فراتر رفته است. رقمی که از تولید ناخالص داخلی (GDP) کشورهای ژاپن و آلمان که روی هم معادل 8.7 تریلیون دلار تخمین زده می شود بیشتر است. این انباشت ثروت و داده، به این شرکتها قدرتی داده که در مواردی حتی فراتر از دولتها عمل میکنند.
تکنوفئودالیسم و نسبت آن با سرمایه داری
در ادامه نشست و بعد از معرفی و تحلیل مفهوم «تکنوفئودالیسم»، امیرحسینی به پرسش مهمی در رابطه باتکنوفئودالیسم و نسبت آن با سرمایهداری پرداخت. وی در پاسخ به این سوال مهم مطرح کرد: «تکنوفئودالیسم را میتوان شکلی از پسا-سرمایهداری دانست؛ اما این به معنای پایان منطق انباشت قدرت و ثروت نیست. بلکه شاهد تغییر شکل آن هستیم. در سرمایهداری کلاسیک، مالکیت ابزار تولید و سود حاصل از فروش کالاهای فیزیکی مبنای قدرت اقتصادی بود. اما امروز دادهها و زیرساختهای دیجیتال جایگزین ابزارهای تولید سنتی شدهاند. غولهای فناوری مانند گوگل، آمازون، متا و اپل، با کنترل دادهها، الگوریتمها و زیرساختهای ارتباطی، ثروت و قدرت عظیمی انباشت کردهاند.»
وی افزود: «در گذشته، رعایا روی زمینهای اربابان کار میکردند و محصول خود را بدون اختیار واگذار میکردند؛ امروز کاربران دنیای دیجیتال، دادههای ارزشمندشان را رایگان در اختیار پلتفرمهای فناوری قرار میدهند. به همین دلیل است که این نظم جدید بیشتر به فئودالیسم شباهت دارد تا سرمایهداری آزاد سنتی.»
امیرحسینی در ادامه تأکید کرد که تکنوفئودالیسم شکلی از پسا-سرمایهداری است؛ اما نه نظمی آزادتر و برابرتر، بلکه نظمی با تمرکز شدیدتر قدرت و اطلاعات. در این ساختار جدید، دادهها و الگوریتمها تعیینکننده موقعیت کشورها، شرکتها و حتی ملتها خواهند بود.
ظهور جنگ سرد دیجیتال: رقابت آمریکا و چین
امیرحسینی سپس به رقابت فزاینده تکنولوژیک میان آمریکا و چین پرداخت و این رقابت را «جنگ سردی از جنس دادهها و کدها» توصیف کرد. به گفته وی، این نبرد تنها محدود به عرصه اقتصادی نیست، بلکه در عمق خود مبارزهای بر سر تسلط بر آینده نظم جهانی است.
او افزود: «چین در اقدامی بیسابقه، آموزش مبانی هوش مصنوعی را در مدارس ابتدایی اجباری کرد. تنها چند روز بعد، ترامپ در آمریکا با صدور فرمانی اجرایی، آموزش هوش مصنوعی در مدارس ابتدایی و متوسطه را الزامی اعلام کرد. این رقابت از کلاسهای درس گرفته تا آزمایشگاههای پیشرفته، از زیرساختهای مخابراتی تا میدانهای ژئوپلیتیکی، گسترش یافته است.»
امیرحسینی در ادامه اشاره کرد که دولت جدید ایالات متحده به خوبی دریافته است که کشوری که در حوزه فناوری و هوش مصنوعی پیشرو باشد، دست برتر در معادلات جهانی را در اختیار خواهد داشت. از همین رو، ترامپ در آغاز دولت خود اعلام کرد که بخش خصوصی آمریکا تا سقف ۵۰۰ میلیارد دلار در زیرساختهای هوش مصنوعی سرمایهگذاری خواهد کرد. این سرمایهگذاری با همکاری شرکتهایی مانند اوپنایآی، اوراکل و سافتبانک انجام میشود.
وی خاطرنشان کرد: «تنها چند روز پس از این اعلام، استارتاپ چینی دیپسیک از مدل زبانی بومی خود رونمایی کرد؛ مدلی که با هزینهای بسیار کمتر از نمونههای مشابه آمریکایی، مانند چتجیپیتی، و به صورت متنباز ارائه شده است و در برخی موارد عملکرد بهتری نیز از خود نشان داده. چینیها که به دلیل تحریمهای فناوری، دسترسی به سختافزارهای پیشرفته ساخت انویدیا را از دست داده بودند، موفق شدند با منابع محدودتر، هوش مصنوعی رقابتپذیر تولید کنند.»
امیرحسینی یادآور شد که معرفی این مدل چینی، ارزش سرمایهگذاریهای میلیارد دلاری برخی از غولهای فناوری آمریکا را زیر سوال برد و انحصار شرکتهای سختافزاری آمریکایی در حوزه پردازشهای پیشرفته را دچار چالش کرد. این روند باعث شد سرمایهگذاری بر روی مدلهای هوش مصنوعی آمریکایی برای سرمایهگذاران جذابیت کمتری پیدا کند و حتی ارزش سهام شرکتهایی مانند انویدیا افت محسوسی را تجربه کند.
وی در ادامه گفت: «واکنش آمریکا به این تهدید نیز مشخص بود؛ دولت ایالات متحده صادرات برخی از تراشههای پیشرفته انویدیا به چین را مشروط به دریافت مجوز ویژه کرد و این محدودیتها به طور نامحدود ادامه خواهند داشت. ولی این پایان ماجرا نبود و ظرف چند روز اعلام شد که شرکت هوآوی در چین در حال آزمایش جدیدترین و قدرتمندترین پردازنده هوش مصنوعی خود است، و امید دارد که این پردازنده بتواند جایگزین برخی محصولات پیشرفته غول پردازنده امریکایی یعنی انویدیا شود. این تحولات بار دیگر اهمیت تعیینکننده فناوری و رهبران بزرگ فناوری را در سیاستگذاریهای ژئوپلیتیک نشان میدهد.»
نقش شرکتهای فناوری در سیاست خارجی دولتها
بخش دیگری از بحث به نقش روزافزون شرکتهای فناوری در سیاست خارجی و روابط پیچیده آنها با دولت ها اختصاص داشت. امیرحسینی توضیح داد که این شرکتها دیگرصرفاً بازیگران اقتصادی نیستند، بلکه بازیگرانژئوپولیتیکی با منافع مستقلاند.
وی گفت: «دولت آمریکا به خوبی دریافته است که برتری در فناوریهای پیشرفته، برابر با داشتن دست برتر در معادلات بین المللی است. به همین دلیل است که از شرکتهایی چون اوپناِیآی، اوراکل، اینویدیا و دیگر غولهای فناوری برایتثبیت موقعیت ژئوپولیتیکی خود بهره میگیرد. اما در مقابل، این شرکتها ذاتاً نگاه گلوبالیستی دارند. آنها به باز بودن بازارهای بینالمللی، تعامل فرامرزی و دسترسی آزاد به اطلاعات علاقهمندند؛ حتی اگر این سیاستها در تضاد با منافع امنیتی دولتهایشان باشد.»
امیرحسینی به نمونههایی اشاره کرد و یادآور شد که غولهای فناوری آمریکایی همچون اپل، آمازون و تسلا، با وجود فشارهای سیاسی واشنگتن، همچنان به سرمایهگذاریهای عظیم در بازار چین ادامه میدهند، زیرا نمیتوانند از سودهای کلان بازارهای آسیایی چشمپوشی کنند. این اختلاف منافع، در مقاطع مختلف به صورت بحرانهای پنهان یا آشکار خود را نشان داده و تعارضات میان دولتها و شرکتهای فناوری را تشدید کرده است.
امیرحسینی در ادامه مطرح کرد:
«جنگ تکنولوژی امروز فقط جنگ میان دولتها نیست؛ بلکه نبردی است که خود شرکتهای فناوری را نیز درگیر کرده است. این شرکتها امروز در برابر یک انتخاب بنیادین قرار دارند: یا در راستای منافع ملی حرکت کنند و بخشی از استراتژی ژئوپلیتیک ایالات متحده شوند، یا مسیر جهانیگرایانه خود را ادامه دهند و خطر از دست دادن حمایت سیاسی و قانونی دولت را بپذیرند.»
او همچنین خاطرنشان کرد که این نبرد کمتر در رسانهها دیده میشود اما در پشت درهای بسته، در هیئتمدیره شرکتها، اتاقهای فکر دولتها و نشستهای امنیتی جریان دارد؛ نبردی که آینده نظم جهانی را شکل خواهد داد.
جایگاه و چالشهای ایران در این بازی بزرگ
در ادامه نشست، امیرحسینی به موقعیت ایران در ایننظم نوین جهانی پرداخت. او با اذعان به تاثیر تحریمهایفناورانه بر توسعه کشور، این فشارها را در عین حال انگیزه و عاملی برای رشد زیرساختهای داخلی دانست. همان طور که چین ناچار شد در مقابله با تحریم های فناوری در مسیر خودکفایی و بومی سازی قدم بردارد.
وی تاکید کرد: «ایران با وجود تحریمها، در حوزههایی چون پرورش نخبگان سایبری، توسعه زیرساختهای ابری بومی و بومیسازی مدلهای هوش مصنوعی پیشرفتهای قابل توجهیداشته است.»
با این حال، امیرحسینی نسبت به برخی سیاستهای خودتحریمی و محدودکننده داخلی هشدار داد و خواستار اصلاحات هوشمندانه در سیاستگذاری کلان فناوری کشور شد. او اشاره کرد که مسیر استقلال فناورانه مسیری دشوار است و نیازمند سرمایهگذاریهای عظیم، حمایتهای ساختاری، تعاملات هوشمندانه با بازیگران جهانی و سیاستگذاریهای مدرن است. به باور او، ایران میتواند با اتخاذ راهبردهای درست، در نظم آینده جهانی نقشی جدی ایفا کند.
امیرحسینی در ادامه اشاره کرد که بر اساس گزارش شرکت مشاورهای PwC، پیشبینی میشود که فناوری هوش مصنوعی تا سال ۲۰۳۰ حدود ۳۲۰ میلیارد دلار به اقتصاد خاورمیانه اضافه کند؛ رقمی معادل ۲ درصد از ارزش افزوده جهانی این فناوری. در این میان، عربستان سعودی و امارات متحده عربی بیشترین سهم را خواهند داشت؛ بهگونهای که انتظار میرود هوش مصنوعی به ترتیب ۱۳۵.۲ میلیارد دلار (معادل ۱۲.۴٪ از تولید ناخالص داخلی عربستان) و ۹۰ میلیارد دلار (معادل ۱۴٪از تولید ناخالص داخلی امارات) به اقتصاد این کشورها اضافه کند. در مقابل، به دلیل تحریمهای شدید بینالمللی، محدودیتهای زیرساختی و چالشهای داخلی، سهم ایران از این کیک اقتصادی بسیار ناچیز پیشبینی شده است. بر اساس روند سرمایهگذاری فعلی، ایران در سال ۲۰۳۰ تقریباً سهمی از بازار هوش مصنوعی خاورمیانه نخواهد داشت.
او با طرح یک سناریوی فرضی افزود:
«اگر ایران از همین امروز یک برنامه هدفمند، مستمر و کارآمد برای سرمایهگذاری یک میلیارد دلاری در حوزه هوش مصنوعی آغاز کند، ممکن است بتواند جایگاه خود را در این بازار تغییر دهد.»
وی در ادامه توضیح داد: «با توجه به اینکه کل بازار هوش مصنوعی خاورمیانه در سال2030 معادل ۳۲۰ میلیارد دلار پیشبینی شده، یک میلیارد دلار سرمایهگذاری ایران معادل حدود ۰.۳٪ از این بازار خواهد بود. اما باید توجه داشت که بازده سرمایهگذاری در این حوزه نمایی و ترکیبی است؛ یعنی اگر اکوسیستم مناسب ایجاد شود، میتوان چند برابر این میزان ارزش افزوده ایجاد کرد.»
بر این اساس، اگر ایران با رویکردی هوشمندانه و مستمر عمل کند، میتواند تا سال ۲۰۳۰ بین ۱ تا ۲ درصد از کیک اقتصادی هوش مصنوعی در خاورمیانه را تصاحب کند؛ یعنی معادل ۳.۲ تا ۶.۴ میلیارد دلار ارزش افزوده سالانه.
امیرحسینی همچنین هشدار داد که در نظم جدید جهانی، فرصتهای فناورانه به سرعت از دست میروند. کشورهایی که امروز برای حضور در میدان دادهها و الگوریتمها سرمایهگذاری نکنند، فردا جایگاهی در معادلات قدرت جهانی نخواهند داشت.
راهکارهای مقابله با تهدیدات تکنوفئودالیسم
امیرحسینی در جمعبندی سخنانش به راهکارهای مقابله با چالشهای ناشی از تکنوفئودالیسم اشاره کرد. وی چند محور اصلی را پیشنهاد داد:
او تاکید کرد: «کشورهایی که از امروز برای توسعه زیرساخت ها، تسلط بر دادهها و پیشتازی در حوزه هوش مصنوعیبرنامهریزی نکنند، در نظم جهانی جدید جایگاه قابل قبولی نخواهند داشت.»
خطر توهم دانایی و زوال تفکر انتقادی
قبل از پایان نشست، امیرحسینی به سوال مهم دیگری در رابطه با استفاده سطحی از ابزارهای هوش مصنوعی پرداخت و اشاره ای به خطر «توهم دانایی» ناشی از این موضوع و تأثیر منفی آن بر روی توانایی تفکر انتقادی در جوامع داشت. اوخاطر نشان کرد: «در دنیای امروز، ابزارهای هوش مصنوعی مولد مانند چتجیپیتی، به سرعت در حال تغییر چهره تعامل انسان با دانش هستند. این ابزارها با دسترسی فوری به حجم عظیمی از اطلاعات، امکان پاسخگویی سریع و بعضاً سطحی به پرسشهای گوناگون را فراهم کردهاند. اما در پس این سهولت، یک خطر پنهان نهفته است و آن ایجاد توهم دانایی در افراد است. افراد با چند کلیک ساده احساس میکنند به پاسخ همه پرسشها دست یافتهاند، بیآنکه فرآیند عمیق تحلیل، سنجش و ارزیابی نقادانه اطلاعات را طی کنند.»
او در ادامه یادآور شد که دسترسی سریع به اطلاعات از طریق ابزارهای هوشمند، اگر با آموزش مهارتهای تفکر انتقادی همراه نباشد، میتواند منجر به تضعیف قدرت تحلیلدر جامعه شود؛ تواناییای که برای تفکیک حقیقت از خطا، درک واقعیت و تصمیمگیریهای مسئولانه حیاتی است.
وی افزود: «هوش مصنوعی باید ابزار ارتقای خرد جمعیباشد، نه جایگزین آن. خطر تسلط دانشهای سطحی و زوال تفکر مستقل از مهمترین تهدیدهای عصر فناوری است.»
امیرحسینی بر اهمیت آموزش سواد رسانهای، توسعه مهارتهای تفکر انتقادی و ترویج فرهنگ پرسشگری تاکیدکرد. در همین راستا، وی با قدردانی از تلاشهای مجید تفرشی، مدیر خانه گفتارها در کلابهاوس، در فراهم ساختن فضایی برای گفتگوهای علمی و تخصصی، بر ضرورت برگزاری چنین نشست هایی تأکیید کرد.
پایان نشست؛ ضرورت بیداری دیجیتال
نشست «خانه گفتارها» در فضایی علمی، تحلیلی و پرمحتوا پایان یافت. مشارکت فعال حاضران، پرسشهایچالشبرانگیز و پاسخهای دقیق امیرحسینی، این جلسه را به یکی از مهمترین برنامههای این مجموعه تبدیل کرد.
در جهانی که دادهها مهمترین سرمایه هستند و هوش مصنوعی شکلدهنده فردای جوامع، بیداری دیجیتال و تفکر انتقادی بیش از هر زمان دیگری ضرورت یافته است. پیامی که در سراسر این نشست به وضوح شنیده شد اینبود: آینده از آن کسانی خواهد بود که امروز، فناوری را با خرد و آگاهی در آغوش بکشند.