کدخبر: ۳۵۱۱۵

واکنش روزنامه فرهیختگان به مذاکرات ایران و آمریکا: امکان کسب نتیجه تا حد زیادی «ضعیف» است

نگاهی به فرایندی که منجر به آغاز مذاکرات غیرمستقیم ایران با آمریکا شد، نشان می‌دهد که امکان کسب نتیجه از این راهبرد، تا حد زیادی «ضعیف» است. بر طبق اطلاعات منتشر شده، در متن نامه ارسالی از سوی رئیس‌جمهور آمریکا به ایران هیچ اشاره‌ای به مسئله رفع تحریم‌ها نشده و طرف آمریکایی هم در جریان گفتگو‌ها حاضر به پذیرش نقش خود در الزام به جلوگیری از اعمال «مکانیسم ماشه» از سوی کشور‌های اروپایی نشده است.

واکنش روزنامه فرهیختگان به مذاکرات ایران و آمریکا: امکان کسب نتیجه تا حد زیادی «ضعیف» است

به گزارش 24 آنلاین، روزنامه فرهیختگان نوشت:

از چند ماه پیش و درست زمانی که فرایند انتقال قدرت به‌صورت رسمی در کاخ سفید آغاز شد، گزارهٔ «ایران ضعیف شده است» و «تهران در ضعیف‌ترین وضعیت خود قرار دارد» به‌صورت مکرر و با حجم بسیار بالا در رسانه‌های جریان اصلی ایالات متحده و همچنین از سوی سیاست‌مداران هر دو حزب، پمپاژ شده است. هم‌زمان با این پروژه و این بار در سطح اروپایی، گزاره‌ای تحت عنوان «تلاش ایران برای دستیابی به بمب اتمی» از سوی رسانه‌ها مطرح شده است؛ تا جایی که حتی یکی از خبرنگاران غربی به نقل از مقامات اروپایی مدعی شد که در آخرین جلسهٔ گفتگوی ایران با کشور‌های اروپایی، این مسئله از سوی مقامات ایرانی مطرح شده است؛ ادعایی که البته واقعیت نداشت و از سوی مقامات کشورمان تکذیب شد.

در واقع، پازل جدید ضدایرانی برای تحریک ترامپ به اقدام علیه ایران دو محور اصلی دارد: اول، توصیف ایران در وضعیت ضعف و دوم، تلاش ایران برای جبران این ضعف با اقدام به تولید سلاح اتمی. این وضعیت به طور جدی در دو ماه اخیر، صحنه‌‌پردازی شده تا «اقدام نظامی علیه ایران» به‌عنوان یک گزارهٔ معتبر بر روی میز رئیس‌جمهور جدید ایالات متحده قرار بگیرد تا ترامپ در راستای روحیهٔ شخصی و غیرقابل‌پیش‌بینی خود احتمالاً از آن نیز استفاده کند. 

در چنین بستری، ارسال نامه‌ای از سوی دونالد ترامپ به ایران دربارهٔ خواسته‌های واشنگتن و تأکید بر این مسئله که تنها دغدغهٔ او اطمینان از عدم ساخت سلاح اتمی توسط تهران است، فضای سیاست خارجی کشورمان به‌منظور کاستن از تنش و برهم‌زدن خطای محاسباتی طرف آمریکایی را میان دو راهبرد تقسیم کرد: اول، انجام مذاکره با ترامپ و زمینه‌سازی برای رسیدن به یک توافق دوجانبه و دوم، دیپلماسی فعال میان کشور‌های منطقه و قدرت‌های فرامنطقه‌ای به‌منظور بالابردن هزینهٔ اقدام نظامی علیه ایران. هر کدام از این دو راهبرد، گام اول خود را در هفتهٔ گذشته برداشتند؛ از برگزاری جلسهٔ مذاکره غیرمستقیم در مسقط تا انتقال پیام ویژهٔ ولیعهد سعودی به رهبر انقلاب در تهران. 

راهبرد اول قرار است امروز دومین گام خود را در پایتخت ایتالیا بردارد و دیدار مجدد «ویتکاف - عراقچی»، چهارچوب کلی و دستورالعمل ادامه گفتگو‌ها را مشخص کند؛ دیداری که حواشی متعددی داشت: از تغییر لحن‌های چندین‌باره نماینده ترامپ درباره خواسته‌های کاخ سفید تا تغییر چندین‌باره محل برگزاری جلسه. همین «لغزش‌های دیپلماتیک» نشان می‌دهد که «راهبردِ رُم» تا چه اندازه لرزان و دارای ریسک بالاست. نگاهی به اقداماتی که دولت دونالد ترامپ در ماه‌های اخیر در حوزه سیاست خارجی انجام داده، مشخص می‌کند که برخلاف ادعا‌های اولیه، تیم سیاست خارجی ترامپ، توانایی پایینی در پیشبرد اهداف میدانی خود دارند.

ناکامی در پیگیری سیاست‌های مهاجرتی در قبال مکزیک، ناتوانی در جلب رضایت کانادا برای الحاق به ایالات متحده، شکست آتش‌بس در جنگ اسرائیل علیه غزه، ناکامی در اتمام جنگ اوکراین و عقیم ماندن طرح «ابراهیم» به‌منظور عادی‌سازی روابط کشور‌های عربی با اسرائیل، از جمله دستور کارهای دولت ترامپ در سه ماه نخست حضور در کاخ سفید بوده که همگی به دیوار سفت خورده‌اند و آقای رئیس‌جمهور دستاوردی در تحقق آن‌ها نداشته است. بر همین مبنا، «سر و صدا»ی ترامپ علیه ایران مبنی بر «توافق یا جنگ» را نیز می‌توان مدلی از بلوف‌های همیشگی او برای تحقق خواسته‌های غیردیپلماتیک ارزیابی کرد. 

از سوی دیگر، نگاهی به فرایندی که منجر به آغاز مذاکرات غیرمستقیم ایران با آمریکا شد، نشان می‌دهد که امکان کسب نتیجه از این راهبرد، تا حد زیادی «ضعیف» است. بر طبق اطلاعات منتشر شده، در متن نامه ارسالی از سوی رئیس‌جمهور آمریکا به ایران هیچ اشاره‌ای به مسئله رفع تحریم‌ها نشده و طرف آمریکایی هم در جریان گفتگو‌ها حاضر به پذیرش نقش خود در الزام به جلوگیری از اعمال «مکانیسم ماشه» از سوی کشور‌های اروپایی نشده است. همچنین، روان‌شناسی سیاسی شخص دونالد ترامپ مشخص می‌کند که او به دلیل تکرار چندین‌باره ادعا‌هایی درباره انتقال پول از سوی رؤسای جمهور دموکرات به ایران، حاضر نیست مسیری را برای دیپلماسی با تهران انتخاب کند که منجر به انتفاع اقتصادی ایران شود؛ یعنی دولت کنونی ایالات متحده حاضر به امضای توافقی که دستاورد اقتصادی برای تهران داشته باشد، نیست. 

همچنین باید توجه داشت که نگاهی به تاریخ معاصر جهان نشان می‌دهد که «گفتگو با متجاوز» نه‌تنها منجر به کاهش تنش و تحقق صلح نمی‌شود، بلکه شرایط را برای شعله‌ورشدن جنگ فراهم می‌کند؛ نظیر فرایندی که در ماه‌های منتهی به جنگ جهانی دوم شکل گرفت و نهایتاً خوش‌بینی سران کشور‌های اروپایی به مذاکره با آلمانِ نازی منجر به آغاز خونین‌ترین جنگ تاریخ معاصر جهان شد. «نوئل چمبرلین»، نخست‌وزیر وقت انگلیس فردی بود که تلاش کرد تا با اجرای سیاستِ مماشات (Appeasement) در برابر سلطه‌جویی «آدولف هیتلر»، از وقوع یک جنگ فراگیر در اروپا جلوگیری کند اما این سیاست نه‌تنها به موفقیت نرسید و نتوانست مانع از بلندپروازی‌های آلمان شود، بلکه انگلیس را به جنگی وارد کرد که نتیجه آن، نابودی گسترده زیرساخت‌های صنعتی این کشور بود.

 این تجربه تاریخی در نظام بین‌الملل مشخص می‌کند که عامل اصلی در کاهش تنش میان واحد‌های سیاسی، نه تلاش برای راضی‌کردن طرفِ تمامیت‌خواه بلکه بالابردن هزینه اقدامات تنش‌آفرین برای اوست؛ یعنی اگر هدف از مذاکرات امروز در رُم، کاستن از احتمال تحقق تنش در منطقه است، باید به فکر استفاده از راهبرد ریاض در این مسیر بود. یکی از موقعیت‌های مناسب برای فعالیت دیپلماتیک در این عرصه، سفر احتمالی دونالد ترامپ به عربستان سعودی در اواخر اردیبهشت‌ماه است؛ سفری که از هم اکنون باید طراحی مناسب را برای آن داشت و مقامات سیاسی در ریاض را نسبت به تبعات هرگونه افزایش تنش در منطقه خلیج‌فارس، توجیه کرد.

این الگو همان‌طور که در ماجرای جنگ ائتلاف سعودی علیه یمن جواب داد و نهایتاً منجر به کاهش تنش میان تهران و ریاض شد، حالا نیز می‌تواند به‌عنوان تسهیلگر میان تهران و واشنگتن عمل کند. سفر ویژه فرستاده ویژه عربستان سعودی به تهران که با دیدارِ «خالد بن سلمان» با رهبر انقلاب به تیتر یک رسانه‌های منطقه‌ای تبدیل شد، مشخص کرد که کانال‌های معتبر دیگری نیز برای برهم‌زدن خطای محاسباتی طرف آمریکایی وجود دارد که اتفاقاً می‌توانند کارآمدتر و مؤثرتر از چانه‌زنی دوجانبه با واشنگتن باشند. 

با مسئله‌ای که روز پنجشنبه اتفاق افتاد و سخنانی که رهبر انقلاب خطاب به فرستاده ویژه ولیعهد عربستان مطرح کردند، به نظر می‌رسد باید شاهد یک «پارادایم شیفت» در جریان اقدامات دستگاه دیپلماسی کشورمان باشیم؛ جایی که راه پیگیری و تحقق دستورالعمل‌های راهبردی و مصوب نظام، نه در چهارچوب رویکرد دوجانبه با آمریکا بلکه در قالب تعامل دوجانبه با کشور‌های منطقه - و به طور ویژه عربستان - محقق می‌شود. به عبارت دیگر، دستاوردی که به دنبال تحقق احتمالی آن با هزاران «اما و اگر» در مذاکره با آمریکای ترامپ هستیم، در تعاملات دوجانبه منطقه‌ای به‌صورت واقعی در دسترس است و می‌توان این‌گونه گفت که راه رُم از ریاض می‌گذرد. 

کدخبر: ۳۵۱۱۵
ارسال نظر