کدخبر: ۳۶۱۵۳

برکناری والتز چه تاثیری بر مذاکرات ایران و آمریکا می‌گذارد؟

کارشناس مسائل آمریکا گفت: اینکه یک چهره مخالف برجام رفته و فردی با رویکردی مشابه آمده، لزوما تغییری در روند رایزنی‌ها ایجاد نمی‌کند. به نظر می‌رسد تغییر مشاور امنیت ملی آمریکا تاثیر معناداری بر فرآیند مذاکرات نخواهد داشت.

برکناری والتز چه تاثیری بر مذاکرات ایران و آمریکا می‌گذارد؟

به گزارش 24 آنلاین، دور چهارم مذاکرات غیرمستقیم ایران و ایالات‌متحده که قرار بود روز شنبه در رم برگزار شود، به گفته میانجیگر عمانی به دلایل لجستیکی به تاخیر افتاد. تعویق در برگزاری رایزنی‌ها همزمانی داشت با ادعاهای تازه مارک روبیو، وزیر امور خارجه ترامپ و همانی که قرار است به شکلی موقت عنوان مشاور امنیت ملی کابینه کنونی آمریکا را نیز عهده‌دار شود. به ادعای روبیو ایران باید به‌ طور کامل برنامه هسته‌ای خود را متوقف و از توسعه برنامه موشکی و فعالیت‌های منطقه‌ای خود دست بردارد. ادعایی که تهران پیش‌تر آن را رد کرده و آنها را بخشی از خطوط قرمزش خواند. در همین راستا عباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان در پاسخ به ادعاهای اخیر روبیو با انتشار پیامی در شبکه اجتماعی ایکس (توییتر) نوشت که ایران به عنوان عضو ان‌پی‌تی کاملا حق داشتن چرخه کامل سوخت هسته‌ای را دارد.

عراقچی همچنین تاکید کرد از موضع‌گیری حداکثری و لفاظی‌های تحریک‌کننده چیزی به جز نابود کردن شانس موفقیت دیپلماتیک حاصل نمی‌شود. با این همه به باور گروهی از ناظران طرح مسائلی حساس چون برنامه موشکی و برچیدن برنامه هسته‌ای که نشان از تلاش شاهین‌های ضد ایرانی برای فشار و به انحراف کشاندن رایزنی‌ها و فرآیند دیپلماسی دارد، در کنار تحریم‌های جدیدی که دونالد ترامپ رییس‌جمهور آمریکا علیه نفت و گاز ایران اعمال کرده، صرفا زمینه را برای افزایش بی‌اعتمادی ایران به آمریکا افزایش می‌دهد و می‌تواند بر فرآیند رایزنی‌ها تاثیر بگذارد، بالاخص آنکه مقامات ایرانی بارها تصریح کرده‌اند که هیچ‌گونه مذاکره‌ای پیرامون برنامه موشکی و غنی‌سازی صفر درصدی اورانیوم را نمی‌پذیرند و این مسائل برای جمهوری اسلامی خطوط قرمز غیرقابل مذاکره به شمار می‌آید.

در همین راستا و در شرایطی که ادعاها و صداهای ضد و نقیض از کاخ سفید به گوش می‌رسد، وب‌سایت رویترز به نقل از برخی مقامات ایران مدعی شد که ادامه برگزاری مذاکرات غیرمستقیم به رفتار آمریکا بستگی خواهد داشت. این ادعا در شرایطی رسانه‌ای شد که رویترز همزمان به نقل از منابع آمریکایی ادعا کرد سه مساله اساسی که در مذاکرات جاری مطرح است، همچنان به مانعی بزرگ در مسیر گفت‌وگوها تبدیل شده‌اند. به ادعای این منابع یکی از دلایل اصلی تعویق دور چهارم رایزنی‌ها، عدم توافق بر سر نحوه پیشبرد برنامه هسته‌ای ایران و مساله تحریم‌ها است.

از این رو در‌حالی که همچنان گمانه‌زنی‌ها در مورد تاریخ جدید گفت‌وگوها ادامه دارد، خبرگزاری آکسیوس گزارش داده که هنوز زمان دقیقی برای از سرگیری رایزنی‌ها میان ایران و ایالات‌متحده مشخص نشده است. با این حال، رویترز به نقل از برخی منابع آگاه ایرانی مدعی شد ایران و آمریکا در حال بررسی پیشنهادات اولیه‌ای هستند که براساس توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ تنظیم شده‌اند. این پیشنهادها شامل تشدید نظارت‌ها و گسترش مقررات موسوم به «غروب آفتاب» می‌شود که به واسطه‌اش مدت زمان توافق به مدت۲۵ سال تمدید خواهد شد. همچنین، ایران در چارچوب این توافق احتمالی، ذخایر اورانیوم خود را کاهش داده و به محدود کردن تعداد سانتریفیوژها و نظارت‌های بین‌المللی بیشتر می‌پردازد.

در عوض، طبق این ادعاها، ایالات‌متحده بخش وسیعی از تحریم‌ها را علیه ایران لغو خواهد کرد. به ادعای این وب‌سایت این پیشنهادها در ظاهر تفاوت چندانی با توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ موسوم به برجام ندارند اما شدت نظارت‌ها و تغییرات جدید در آنها، می‌تواند رویکرد مقام‌های رسمی ایران را تحت‌تاثیر قرار بدهد. پیرو انتشار این ادعاها، مقام‌های نزدیک به وزارت امور خارجه ایران، این گزارش‌ها را بدون پایه و اساس دانستند که نمی‌تواند تغییرات عمده‌ای در روند مذاکرات ایجاد کنند.

در همین راستا با هدف بررسی و ارزیابی دلایل تعویق دور چهارم مذاکرات غیرمستقیم ایران و ایالات‌متحده و همچنین متغیرهایی که می‌تواند ادوار آتی این رایزنی‌ها را تحت‌تاثیر قرار بدهد با امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل آمریکا گفت‌وگو کرده‌ایم.

ابوالفتح تاکید کرد، اگر چشم‌انداز رایزنی‌ها را به گونه‌ای ترسیم کنیم که توافقی احتمالی میان ایران و آمریکا حاصل شود، باید گفت این توافق مشابه برجام خواهد بود اما احتمالا با نام و عنوانی متفاوت رسانه‌ای می‌شود.

به باور این کارشناس مسائل آمریکا به واسطه همین مقوله است که ادعاهای اخیر رویترز مبنی شرایط توافق احتمالی، نمی‌تواند بدون پایه و اساس باشد، هرچند که همچنان جزییات آن قابل تایید نیست. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

در شرایطی که هنوز مشخص نیست دور چهارم رایزنی‌ها در چه بازه زمانی برگزار می‌شود، رویترز به نقل از منابعی آگاه مدعی شد که تهران و واشنگتن در مسیر احیای برجام 2 گام برمی‌دارند با این تفاوت که راست ازمایی‌ها بیشتر و بندهای غروب افزایش خواهد یافت و طول محدودیت‌ها به 25 سال افزایش می‌باید، به باور شما تا چه اندازه این فرضیه با لحاظ کردن خطوط قرمز ایران قابل تأمل است؟

اگر برجام به عنوان توافقی برای محدودسازی فعالیت‌های هسته‌ای ایران و رفع تحریم‌ها تعریف شد، هر توافق جدیدی با هر نام و شکل و ویژگی چیزی جز یک برجام به‌روز ‌شده یا اصلاح‌شده نخواهد بود. حتی اگر توافقی میان ایران و آمریکا صورت بگیرد، صرف‌نظر از میزان محدودیت‌ها یا چگونگی رفع تحریم‌ها، بار دیگر همان دو موضوع اصلی در محور رایزنی‌ها است. مثلا اگر غنی‌سازی ۳.۶۷درصدی حفظ شود، محدودیت باقی است. اگر کمتر از آن باشد، باز هم محدودیت است. حتی اگر بیشتر از آن هم باشد ولی در چارچوب توافق، باز هم در اصل با نوعی محدودیت مواجه هستیم.

در مورد تحریم‌ها نیزاگر همان تحریم‌هایی که در برجام برداشته شد و (بعد از خروج ترامپ بازگشت) دوباره لغو شوند، شاهد تکرار مفاد برجام هستیم اما در قالب توافقی مشابه با نامی متفاوت.حتی اگر کمتر از آن میزان تحریم کنار گذاشته شد نیز باز هم شاهد تکرار مفاد برنامه جمع اقدام مشترک هستیم. به بیانی دیگر ماهیتا تغییری در اصل موضوع رخ نخواهد داد. از این منظر، ادعای رویترز در این باره نمی‌تواند بی‌پایه باشد. اما جزییات هنوز مشخص نیست و تایید نشده است. هنوز مشخص نیست ایران چه میزان محدودیت را خواهد پذیرفت و آمریکا کدام تحریم‌ها را لغو خواهد کرد. در شرایط کنونی مذاکرات ادامه دارد و توافق نهایی هنوز حاصل نشده است، بنابراین نمی‌توان با قاطعیت درباره چشم‌انداز رایزنی‌ها صحبت کرد.

به باور من اما هیات‌های ایرانی و آمریکایی به نتیجه برسند، شاهد توافقی متفاوت از برجام نخواهیم بود. حالا شاید به دلیل آنکه دونالد ترامپ به واژه «برجام» حساس است آن‌گونه که استیو ویتکاف زمانی اشاره کرد، می‌توان نامش را «توافق ترامپ» گذاشت اما درنهایت، باز هم درباره محدودیت برنامه هسته‌ای ایران و تصمیم‌گیری درباره تحریم‌ها صحبت صحبت و توافق خواهد شد.

بعد از پایان دور سوم رایزنی‌ها در رسانه‌ها ادعاهایی درباره اختلاف فنی جدی میان هیات‌های نمایندگی ایران و آمریکا مطرح شد، به باور شما آیا می‌توان گفت که این اختلاف‌ها زمینه‌ساز به تعویق افتادن دور چهارم رایزنی‌ها شده، یا همان‌گونه که مقام‌های رسمی عمان اعلام کردند، تاخیر در رایزنی‌ها به واسطه مسائل لجستیکی است؟

اینکه اختلاف میان هیات‌های ایرانی و آمریکایی درباره مسائل فنی وجود دارد، بدیهی است. اگر اختلافی نبود، اصولا نیازی به مذاکره نیز احساس نمی‌شد. مذاکره انجام می‌شود تا اختلاف‌ها برطرف شوند. اما در مورد علت به تعویق افتادن دور چهارم مذاکرات، واقعیت این است که من دلیل آن را دقیق نمی‌دانم و صرفا همان داده‌ها و اخباری را دراختیار دارم که رسانه‌ای شده است. طرف آمریکایی می‌گوید اساسا هیچ قراری برای روز شنبه وجود نداشته که بخواهد به تعویق بیفتد. در مقابل، طرف ایرانی و عمانی می‌گویند بنا بوده است روز شنبه ملاقات صورت گیرد و به همین دلیل ایران از قبل اعلام کرده بود که جمعه با نمایندگان اروپا دیدار خواهد کرد. اما اینکه منظور از «دلایل لجستیکی» دقیقا چیست یا چرا مذاکرات به تعویق افتاد، من اطلاعی ندارم.

با این همه این مقوله که اختلاف‌ها می‌تواند بر ادامه مذاکرات سایه بیندازد یا نه، باید گفت: در جریان مذاکرات برجام، یک اصطلاح رایج بود که تاکید داشتند «توافق حاصل نمی‌شود، مگر اینکه بر سر همه ‌چیز توافق شود.» یعنی حتی اگر بر کلیات توافق شده باشد، اگر بر سر یک جمله، یک عبارت یا حتی یک کلمه توافق نشود، کل توافق از بین می‌رود. بنابراین اینکه درباب کلیات توافق شده یا نه، چندان تعیین‌کننده نیست. تا زمانی که جزییات مشخص نشده، توافقی صورت نگرفته است. اظهارات مقامات ایرانی هم نشان می‌دهد که هنوز حتی بر سر کلیات توافقی نشده. اظهارنظرهای مقامات آمریکایی نیز این موضوع را تایید می‌کند.

نکته دیگر اینکه آنچه در رسانه‌ها مطرح می‌شود، بعضا با آنچه در جلسات مذاکره میان طرفین رد و بدل می‌گردد، متفاوت است. برای مثال، وقتی گفته می‌شود ایران باید غنی‌سازی را به صفر برساند یا تاسیسات هسته‌ای را برچیند، اینها بحث‌های کلی هستند. اگر آمریکایی‌ها همچنان بر تعطیلی کامل برنامه هسته‌ای اصرار دارند و ایرانی‌ها نیز بر ادامه آن تاکید دارند، این یعنی هنوز بر کلیات توافق نشده است. با این حال، اگر در مذاکرات توافقی بر سر ادامه غنی‌سازی اورانیوم حاصل شده باشد، اظهارات وزیر خارجه آمریکا نباید با آن مغایرت داشته باشد، چون چنین اختلاف آشکاری میان گفته‌های علنی و محتوای مذاکرات، به اعتبار او لطمه می‌زند. در مجموع، اگر مبنای ارزیابی را اظهارات علنی مقامات آمریکایی قرار بدهیم، باید گفت نه تنها در جزییات، بلکه حتی در کلیات هم هنوز توافقی حاصل نشده. این مساله می‌تواند شرایط را برای ادامه مذاکرات دشوارتر کند.

در شرایط کنونی در واشنگتن شاهد تغییر و تحول در کابینه و سطوح عالی هستیم، به این معنا که ترامپ آقای مایک والتز، مشاور امنیت ملی را برکنار و از مارک روبیو که چهره‌ای است ضد ایرانی خواسته تا عهده‌دار سمت مشاور امنیت ملی شود، این تغییرات تا چه اندازه می‌تواند بر فرآیند رایزنی‌ها میان دو بازیگر تاثیرگذار باشد؟

اینکه یک چهره مخالف برجام رفته و فردی با رویکردی مشابه آمده، لزوما تغییری در روند رایزنی‌ها ایجاد نمی‌کند. اگر ترامپ، سمت مشاور امنیت ملی را به فردی با جایگاه اجتماعی متفاوت واگذار کرده بود مثلا چهره‌ای مانند استیو ویتکاف، این فرضیه مطرح بود که این جابه‌جایی ممکن است اثرگذار باشد، چراکه این سمت بسیار مهم است و شخصیت و دیدگاه چهره‌ای که عهده‌دار است، می‌تواند در تصمیم‌گیری‌ها تاثیرگذار باشد. اما در اینجا، اصطلاحا یک «شاهین» ضدایرانی با یک «شاهین» ضدایرانی دیگر جابه‌جا شده است.

در اصطلاح سیاست خارجی آمریکا، اگر کسی با گرایش تند و رادیکال (شاهین) با چهره‌ای معتدل (کبوتر) جابه‌جا می‌شد، این امر می‌توانست نشانه‌ای از تغییر رویکرد باشد، بنابراین در شرایط کنونی تغییر چندانی نمی‌توان متصور شد، مگر اینکه در روزهای آینده مشخص شود این جابه‌جایی عملا قادر است مواضع آمریکا را متاثر کرده و فرآیند رایزنی‌ها را تحت تاثیر قرار بدهد. به بیانی دیگر از زبان مشاور امنیت ملی جدید آمریکا حرف‌هایی بشنویم که پیش‌تر از مشاور قبلی شنیده نمی‌شد، آن‌وقت می‌توان درباره تاثیر این جابه‌جایی صحبت کرد. اما در حال حاضر، بعید به نظر می‌رسد که دیدگاه دولت دولت ترامپ در این زمینه تغییر کرده باشد. با در نظر گرفتن این مولفه‌ها، به نظر می‌رسد این تغییر، تاثیر معناداری بر فرآیند مذاکرات نخواهد داشت.

ذیل سوال بالا گفته می‌شود اگر عنوان تازه‌ای که آقای ترامپ برای والتز به عنوان نماینده آمریکا در سازمان‌های بین‌المللی درنظر گرفته مورد تایید سنا قرار بگیرد، این ادعا محتمل می‌شود که آمریکا درصدد است تا در مجامع بین‌المللی نیز فشارها بر تهران را افزایش بدهد؟ بالاخص آنکه مشاور پیشین امنیت ملی به عنوان شاهین ضدایرانی و چهره‌ای رادیکال شناخته می‌شود؟

این می‌تواند گزینه درستی باشد، اما باید گفت که افرادی که پیش از این مطرح بودند مواضع ضدایرانی داشتند؛ برای مثال، لیزا استفانیک که نماینده آمریکا در سازمان ملل بود چنین موضعی داشت. استفانیک برای این سمت نامزد شد، اما مساله‌ای وجود داشت و آن اینکه اگر قرار بود او این سمت را بپذیرد، باید از عضویت در مجلس نمایندگان استعفا می‌داد. این درحالی است که استفانیک نفر سوم در کادر رهبری جمهوری‌خواهان در مجلس نمایندگان محسوب می‌شود. اگر کرسی او خالی می‌ماند، این احتمال وجود داشت که در انتخابات، یک نماینده دموکرات آن کرسی را به دست بیاورد. این مساله می‌توانست برای جمهوری‌خواهان در مجلس نمایندگان مشکل‌ساز شود. به همین دلیل، ترامپ تصمیم گرفت برای جلوگیری از خالی ماندن صندلی استفانیک، نامزدی را از او بگیرد و آن را به مایک والتز بدهد. والتز از نظر فکری و سیاسی، مواضعی مشابه خانم استفانیک دارد.

از منظری دیگر در کنار این تغییرات آقای ترامپ دور تازه‌ای از تحریم‌ها را علیه ایران اعمال کرده و کشورهای جهان را درباره خرید نفت و گاز ایران تحت فشار قرار داده، گروهی مدعی‌اند که هدف اصلی رییس‌جمهوری آمریکا اعمال فشار بر چین است، این استراتژی ضد و نقیض واشنگتن در این بازه زمانی را چگونه می‌توان تبیین کرد؟

اولا باید گفت که آمریکایی‌ها حسن‌نیت ندارند. اگر حسن‌نیتی وجود داشت، با این حجم از تحریم‌هایی که علیه ایران اعمال کرده‌اند، لااقل برای مدتی دست نگه می‌داشتند و تحریم‌های جدیدی وضع نمی‌کردند. ثانیا، سوالی که امروز ذهن‌ها را درگیر کرده این است که حرف‌هایی که ترامپ اخیرا مطرح می‌کند، در عمل تغییری ایجاد خواهد کرد یا نه؟ پیش از این همچنین مواضعی بیان شده بود. مثلا در دولت اول آقای ترامپ سیاست «فشار حداکثری» و تهدید به اعمال تحریم هر کشوری که از ایران نفت بخرد، در اولویت بود. در آن دوره، به‌رغم این تهدیدها، چینی‌ها همچنان از ایران نفت خریدند.

حالا هم اگر ترامپ تهدید کند، بعید می‌دانم چین خرید نفت را قطع کند. به نظر من، چنین اقدامی دور از انتظار است. البته نمی‌توان با قطعیت در این باره اظهارنظر کرد و گفت که تهدیدهای ترامپ تا چه اندازه جدی یا عملی هستند. او بارها تهدید کرده؛ برخی از تهدیدها اجرا شده‌اند، برخی نه. هدف رییس‌جمهوری آمریکا این است که هر تحول جدیدی را که درباره ایران رخ می‌دهد، به نام خودش ثبت کند و آن را به عنوان یک پیروزی نشان بدهد. به باور من، این نوع موضع‌گیری‌ها بیش از هر چیز، اثر روانی دارند و بیش از آنکه تغییری واقعی در سیاست‌ها ایجاد کنند، نشان می‌دهند که آمریکا حسن‌نیت ندارد و حتی همزمان با مذاکرات هم فشارهای خود را ادامه می‌دهد که البته قابل پیش‌بینی بود.با این حال، فکر نمی‌کنم این اقدامات تاثیر خاص یا معناداری داشته باشند.

البته باید کارشناسان حوزه نفت نیز در این باره اظهارنظر کرده تا مشخص شود آیا این ادعاهایی که اکنون مطرح می‌شود، در واقع اقدامی جدید است یا همان سیاست‌های گذشته هستند که با ادبیاتی تندتر و بیانی متفاوت رسانه‌ای می‌شوند. از نظر من، آنچه اکنون مطرح می‌شود، در عمل همان چیزی است که قبلا هم ترامپ اجرایی‌اش کرد.

آقای روبیو اخیرا بار دیگر ادعاهایی را درباره برنامه هسته‌ای، موشکی و فعالیت‌های منطقه‌ای ایران مطرح کرده، خواستار برچیده شدن کامل برنامه هسته‌ای ایران و اجرای مدل امارات و واردات اورانیوم شده و همزمان مدعی شده که تهران نباید به موشک‌های دوربرد دسترسی پیدا کند؛ گزاره‌هایی که خط قرمز ایران بوده و هستند. با لحاظ کردن این‌گونه موضع‌گیری‌ها، آینده و چشم‌انداز رایزنی‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنید، آیا ایران و آمریکا قادرند از اختلاف‌های فنی عبور کرده و به معامله‌ای برد - برد دست یابند، یا صدای شاهین‌های آمریکایی بلندتر شده و خواسته‌های افراطی‌شان محقق خواهد شد؟

اگر دونالد ترامپ واقعا خواهان توافق با ایران است، نباید شرایط غیرقابل پذیرش را پیش روی ایران بگذارد. آمریکایی‌ها خودشان به ‌خوبی می‌دانند که غنی‌سازی اورانیوم، یکی از خطوط قرمز جمهوری اسلامی ایران است. موضوع موشک‌ها نیز از دیگر خطوط قرمز ایران به شمار می‌رود. جمهوری اسلامی تحت فشار، دارایی‌های راهبردی خود را به‌ سادگی به آمریکا واگذار نخواهد کرد. البته اگر آمریکایی‌ها بتوانند جنگی علیه ایران راه بیندازند و کشور را تصرف کنند، آن‌گاه می‌توانند خواسته‌های خود را به‌زور تحمیل کنند. اما اینکه جمهوری اسلامی ایران پیش از درگیری یا شکست، این مطالبات را بپذیرد، با واقعیت سیاسی و میدانی همخوانی ندارد. اگر ترامپ واقعا به دنبال توافق است، باید شرایط خود را تسهیل کند. او می‌تواند با پذیرش سه مساله اصلی غنی‌سازی، توان موشکی و سیاست‌های منطقه‌ای ایران به توافقی برسد که شامل برخی محدودیت‌ها نیز باشد. امکان دارد نظارت‌ها و کنترل‌ها بر برنامه هسته‌ای ایران افزایش یابد.

در هر حال راه‌های متنوعی برای ایجاد نظارت موثر بر فعالیت‌های هسته‌ای ایران وجود دارد. اما اگر ترامپ همچنان بر صفر کردن غنی‌سازی اصرار داشته باشد، این هدف نه از طریق مذاکره، بلکه صرفا با جنگ ممکن می‌شود؛ آن‌‌هم با تردیدهای جدی، چراکه خود مقامات، تحلیلگران و نهادهای اطلاعاتی آمریکایی اذعان دارند که حتی از طریق جنگ هم نمی‌توانند با اطمینان تضمین کنند که ایران به سلاح هسته‌ای دست پیدا نکند. در بهترین حالت، شاید بتوانند برنامه هسته‌ای ایران را دو سال به عقب بیندازند؛ اما نمی‌توانند آن را به ‌طور کامل از بین ببرند. بنابراین، برای دستیابی به توافق، نخست باید شرایط خود را تعدیل کنند و اگر چنین گزاره‌ای محقق نشود، واشنگتن گزینه‌ای جدی و موثر علیه ایران دراختیار نخواهد داشت.

هیات ایرانی قرار بود در روز جمعه یعنی پیش از برگزاری راند چهارم رایزنی‌های غیرمستقیم با نمایندگان اروپایی دیدار داشته باشند، اما به موازات تعویق مذاکرات تهران و واشنگتن، این ملاقات از پیش تعیین‌شده نیز انجام نشد. با لحاظ کردن مواضع اخیر اتحادیه اروپا و همزمان محدودیت زمانی که تا منقضی شدن قطعنامه 2231 باقی است، اثرگذاری تروییکای اروپایی بر ادوار آتی مذاکرات ایران و ایالات‌متحده را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

تمام تحرکات اروپا، به ‌شدت تحت تاثیر نوع تعامل میان تهران و واشنگتن قرار دارد. اگر روابط ایران و آمریکا به سمت بهبود و کاهش تنش پیش برود، اروپایی‌ها نیز از آن حمایت خواهند کرد، چراکه آنها در این پرونده نقش یک بازیگر مستقل را ایفا نمی‌کنند، بلکه بیشتر تابع تحرکات ایالات‌متحده قرار دارند. اما اگر روابط میان ایران و آمریکا به سمت تنش حرکت کند، اروپایی‌ها نیز مواضع خود را در قبال تهران تشدید خواهند کرد. در حال حاضر، موضع رسمی آنها این است: اگر ایران و آمریکا به توافق برسند، به‌ عبارتی موضوع «مکانیسم ماشه» منتفی خواهد بود. اما اگر توافقی حاصل نشود، اروپایی‌ها این مکانیسم را فعال خواهند کرد. از پیش هم مشخص بود که در صورت عدم توافق میان تهران و واشنگتن، مکانیسم ماشه به جریان خواهد افتاد. بنابراین، کشور باید برای چنین سناریویی آمادگی کامل داشته باشد. در عین حال، این احتمال وجود دارد که طی هفته‌های آینده، مذاکرات میان ایران و هیات‌های نمایندگی ایران و آمریکا مجددا از سر گرفته شود. اگر خبرهای امیدوارکننده‌ای از حصول توافق به گوش برسد، مواضع اروپایی‌ها نیز بلافاصله تعدیل خواهد شد و احتمالا همان موضع سنتی خود مبنی بر «استقبال و حمایت از توافق» را تکرار خواهند کرد. اما اگر شرایط خلاف این باشد و تنش‌ها افزایش یابد، آنها نیز مواضع تندتری اتخاذ خواهند کرد، چراکه اروپایی‌ها، به‌ویژه در این پرونده، نه به عنوان بازیگر مستقل بلکه به عنوان پیرو سیاست‌های ایالات‌متحده عمل می‌کنند.

منبع: اعتماد
کدخبر: ۳۶۱۵۳
ارسال نظر