هممیهن: اگر امیدمان به رئیس جمهور باشد در انتخابات شوراها مشارکت بسیار پایین خواهد بود
جناب پزشکیان که گویا توجه ندارد که عملکردش ممکن است به قهر دوباره با صندوق رای منتهی شود و حتی دیگر آن 39 درصد دور اول انتخابات پارسال را هم به پای صندوق نکشاند، پس به قول خودش، فکر کنیم که اصلاً او نیست، خودمان یک فکری به حال تهران و کشور بکنیم، و الا اگر امیدمان به عملکرد او باشد، شاید حتی نماینده 3درصدی هم به شورای شهر راه پیدا نکند و وضع از این هم بدتر شود.
به گزارش ۲۴ آنلاین، روزنامه هم میهن نوشت:
انتخابات شورای شهر دوم را یادتان هست؟ اگر به جرأت و صراحت بتوان انتخابات مجلس پنجم را نقطه عطف تحولات اجتماعی در کشور دانست که به گمان من بسیار مهمتر از دوم خرداد 1376 بود و البته کمتر به آن پرداخته میشود، انتخابات شورای شهر دوم هم نقطه عطف در مدیریت کشور بود که هرآنچه امروز در کشور میگذرد، از همانجا آغاز شد و حق این است که ریشههای آن شورا که مصیبت معجزه هزاره سوم را به عرصه سیاسی کشور تحمیل کرد، از همانجا آغاز شد؛ فاجعهای که ریشه در حماقتهای خود ما در شورای شهر اول داشت؛ شورای شهری که میتوانست بزرگترین دستاورد دوم خرداد باشد و سنت انتخابات را در جامعه ما نهادینه کند، ولی با خطاهایی که خودمان مرتکب شدیم، شورای شهر اول را تبدیل به آتش تهیه روبرگردانی مردم از صندوق رای کردیم.
همسالان من و بسیاری از جوانان آن روز به یاد دارند که در شورای اول و بهخصوص در شورای شهر تهران چه گذشت. شورای شهری که بیشتر متشکل از جاماندگان از انتخابات مجلس ششم بود، آنانی که به هر دلیل نتوانسته بودند سهمی از صندلیهای مجلس ششم داشته باشند و برخی حتی خود را مستحق ریاست مجلس سوم میدانستند و صندلی شورای شهر را برای خود کوچک میدیدند یا بعضی که در خوابهای خود، قبای ریاستجمهوری دوخته بودند و حالا در شورای شهر، مشغول اندازه کردن لحظه آخر آن قبا بودند و کم نبودند کسانی که به آنها وعده صندلی ریاستجمهوری میدادند و همین رویاپردازیها به مجادلاتی خستهکننده کشید و بیآنکه کسی مردم را دعوت به تحریم انتخابات کند، جامعه را به آنجا رساند که لقای آزادترین انتخابات تمام این 47 سال را به بقایش ببخشند و از صندوق رای روی برگردانند و شورای شهری از دل صندوق رای بیرون بیاید که در شهر 10 میلیونی تهران که حداقل 5 میلیون واجد رای دادن داشت، بعضی نمایندگان شورا، فقط با 100 هزار رای به آن راه یافتند.
اما همانطور که در مجلس پنجم کسی متوجه نشد که جامعه چه پوستاندازیای کرده و حتی روشنبینترین تحلیلگران هم برای نمونه، معنای رای بالای ناهید شید در تهران (با اینکه به مجلس راه نیافت) و مصطفی احمدیه در کرج (که این یکی به مجلس راه یافت و با همه مخالفتها، آخرین نفری بود که اعتبارنامهاش تصویب شد) را درنیافتند، معنای انتخابات شورای شهر دوم هم، نه برای سیاستورزان و نه نخبگان قابل فهم نبود و در ادامه اشتباهات مکرر خود، کار را به آنجا رساندند که مدیریت توزیع آش رشته سیبزمینی خیابانی، در انتخابات ریاستجمهوری 84، شد مطلوب ساختار مدیریتی کشور و فاجعه آنجاست که پولپاشی مدیریت آش رشته خیابانی، الان شده است رویای اقشار فقیر جامعه و هیچ جور نمیتوان آنها را به فاجعهای که مصیبت معجزه هزاره سوم بر سر کشور آورد، توجه داد؛ چرا؟
فقط به یک دلیل که به جمله مکرر مردم عادی تبدیل شده؛ «مگر دیگران چه کردند؟ آنها خوردند؛ اگر این هم خورد، اقلاً به ما هم چیزی داد». و این منطق را نه میتوان با استدلال نابودی ذخایر کشور، نه با فسادی که به همه ارکان راه پیدا کرد، نه با آن قطعنامههای تحریمی که آن مدیریت آشرشتهای بر کشور تحمیل کرد، عقب راند. آنچه مردم عادی به خاطر دارند این فجایع نیست که همه اینها به پای کل ساختار نوشته شده، ولی آن پولپاشی که هر کس یک نامه هم مینوشت، یک تراول چک پنجاه هزار تومانی نازشست میگرفت، به یادشان مانده؛ و اگر میفهمیدیم که این از خطای خودمان در اشتباه گرفتن کارکرد شورای شهر شروع شد و فرستادن کسانی به آن شورا که رویای صندلیهای دیگری در سر داشتند و کردند آنچه کردند و شد آنچه شد.
حالا رسیدهایم به شش ماه تا انتخابات یک شورای شهر دیگر. شورای شهری که نتیجه دوره قبلیاش از قهر مردم با صندوق انتخابات در سال 1400 حاصل شد و شهرداری که بهجای ساختن و آبادانی شهر، دنبال خراب کردن هرآنچه در شهر هست میگردد. آخرین تخریبش هم در تئاتر شهر و نمونه اداره کردن شهر هم اجاره دادن پیادهروهای شهر به دستفروشان و راهانداختن بازار مکاره در هر جا که بشود.
از یاد نمیبرم که سال 1400 هر چه فریاد زدم و به اهل سیاست و نخبگان گفتم با صندوق رای ریاستجمهوری قهر کردید که کردید، ولی قرار است در تهران زندگی کنیم، این را به امان خدا نگذارید و نشد و حالا گویا دوباره قرار است از دل انتخابات ریاستجمهوری 1403، اتفاقی مثل انتخابات شورای شهر اول بیرون بیاید و عملکرد ریاستجمهوری و دولت چهاردهم، دوباره به قهر با صندوق و یک شهردار دیگری که پیادهرو اجاره دهد منتهی شود.
انصاف داشته باشیم، جناب پزشکیان که گویا توجه ندارد که عملکردش ممکن است به قهر دوباره با صندوق رای منتهی شود و حتی دیگر آن 39 درصد دور اول انتخابات پارسال را هم به پای صندوق نکشاند، پس به قول خودش، فکر کنیم که اصلاً او نیست، خودمان یک فکری به حال تهران و کشور بکنیم، و الا اگر امیدمان به عملکرد او باشد، شاید حتی نماینده 3درصدی هم به شورای شهر راه پیدا نکند و وضع از این هم بدتر شود.
حقبقت این است که جناب پزشکیان اصلاً متوجه نیست که ناراندن آنهایی که از او در انتخابات پارسال حمایت کردند، بیش از خود او، به صندوق انتخابات و در نتیجه به کشور صدمه میزند. نمیدانم ایشان و ساختار کشور متوجه هست که بعد از جنگ 12 روزه، انتخاباتی که حتی کمتر از 39 درصد انتخابات پیشین مردم را به پای صندوق بیاورد یعنی چه؟ به نظر میرسد که احتمالاً نمیدانند. فقط 6 ماه زمان داریم، امیدوارم حداقل این را بفهمیم.