نگاهی به واکنشهای واقعه تلخ بندر شهید رجایی
انفجار مهیب بندر شهید رجایی در بندرعباس موجی از اندوه و همدلی را در سراسر ایران به راه انداخت. حادثهای تلخ که همه با آن همدردی کردند، اما در کنار اقدامات خالصانه و سرشار از همدلی، برخی واکنشهای نمایشی در فضای مجازی نیز پرسشهایی درباره ماهیت همدردی در عصر شبکههای اجتماعی به وجود آورد. موضوعاتی که یک جامعهشناس به آنها پرداخت و البته تاکید کرد: نکته مهم این است که این همدردی یک روند متداوم باشد و در سایر اتفاقات اجتماعی هم وجود داشته باشد.

به گزارش 24 آنلاین، بلافاصله پس از انتشار خبر انفجار، موجی از همدردی در میان مردم شکل گرفت. به محض اعلام نیاز به خون، مردم از شمالیترین نقطه کشور تا جنوبیترین نقطه به مراکز انتقال خون هجوم بردند و گاهی حتی تا چند ساعت در صفهای طولانی منتظر ماندند تا به سهم خود به آسیبدیدگان این واقعه تلخ کمک کنند، عدهای دیگر دست به کار شدند تا ماسکهای مخصوص بخرند و برای ساکنان آن منطقه ارسال کنند و... موضوعاتی که گواهی بر حس همبستگی مردم بود.
واکنشها و همدردیها اما به همین جا ختم نشد و در فضای مجازی هم ادامه داشت. استوریهای اینستاگرام، پستهای توییتر و پیامهای تلگرامی پر شد از تسلیت، همدردی و دعا برای پیدا شدن مفقودین و طلب آرامش برای بازماندگان. بسیاری از کاربران با انتشار تصاویر و پیامهایی از بندرعباس، تلاش کردند صدای مردم این شهر را به گوش دیگران برسانند؛ اقداماتی هرچند ساده که نشاندهنده عمق همدردی مردم برای این واقعه تلخ بود.
سریدوزی تسلیتها!
اما در کنار این نوع همدلی، برخی واکنشها هم رنگ و بویی متفاوت داشت. انتشار استوریهایی با بنرهای آماده در قالبهای یکسان که گاه بدون هیچ توضیح یا محتوای شخصی منتشر میشد، حس نمایشی بودن را به مخاطبان منتقل میکرد. این بنرها که اغلب با طرحهای گرافیکی یکنواخت و پیامهای کلیشهای همراه بودند، گویی تنها برای پر کردن فضای مجازی و نشان دادن اینکه «ما هم همدردیم» طراحی شده بودند. واکنشی که بیشباهت به پیامهای تبریک نوروزی نبود که برخی اشخاص برای تمام مخاطبین تلفن همراه خود ارسال میکنند.
از سوی دیگر برخی کسبوکارهای آنلاین و فروشگاههای مجازی نیز با اقداماتی عجیب وارد میدان همدردی شدند. اعلام «ارسال رایگان محصولات به بندرعباس» توسط برخی از فروشگاههای آنلاین در حالی که شهر درگیر بحران و مردم در شوک این فاجعه بودند، برای بسیاری غیرمنطقی و حتی توهینآمیز به نظر آمد. پیشنهادهایی که گاهی با هشتگهای مرتبط با حادثه منتشر میشد و بیش از آنکه کمکی به مردم آسیبدیده کند، به نظر میرسید با هدف تبلیغ و جلب توجه طراحی شدهاند. این رفتارها که گاهی شکل نمایشی به خود میگرفت، انتقادهایی را در شبکههای اجتماعی به دنبال داشت؛ چنانچه برخی معتقد بودند که این اقدامات، نه از سر همدلی بلکه با نیت بهرهبرداری از فضای احساسی حادثه انجام شده است و در مقابل عدهای هم استدلال میکردند که حتی چنین واکنشهایی اگر نیت خیر پشتشان باشد، میتواند به دیده شدن بیشتر حادثه و جلب کمکهای گستردهتر منجر شود.
در این شرایط آنچه مهم است اما بررسی علت بروز برخی از این رفتارها است؛ واکنشهایی احساسی به یک واقعه تلخ که گویی پس از مدتی تغییر ماهیت میدهند، برای برخی شکل و شمایل انجام وظیفه به خود میگیرد و برخی دیگر هم سوار بر سیل پستها و استوریها، میگویند چرا ما از قافله عقب بمانیم؟
اعلام همدردی اصل فطری انسانهاست
در این زمینه محسن عاشوری - جامعهشناس فضای مجازی و استاد دانشگاه - به ایسنا میگوید: یکی از مباحثی که همیشه در بین روابط انسانی در جوامع مختلف وجود دارد همین موضوع حساس بودن نسبت به اتفاقات مختلف و واکنش نشان دادن نسبت به آنها است که میتواند جنبه مثبت یا منفی داشته باشد. بروز واکنش در برابر اتفاقات جمعیِ تلخ یا حتی شاد یک اصل فطری است و نمیتوان آن را انکار کرد. همه انسانها نسبت به یکدیگر عواطف و احساساتی دارند که در مواقع بروز اتفاقات تلخ یا بحرانها منجر به بروز واکنش همدردی میشود به شکلی که همه دوست دارند تا جایی که در توان دارند به فرد آسیبدیده کمک کنند.
مترصد فرصت یا همدردِ واقعی؟
او معتقد است که برای بررسی جنبههای مثبت و منفی این واکنشهای مرتبط با بروز احساسات لازم است پیشینه جامعه مورد بررسی قرار گیرد و ادامه میدهد: بعضی اوقات عدهای از افراد از برخی حوادث سوءاستفاده میکنند و برای دستیابی به اهداف خود میخواهند به نوع خاصی واکنش داشته باشند و حتی برای آن برنامهریزی میکنند و به آن نظام خاصی میدهند. این گروه همواره مترصد حادثهای هستند که بتوانند به خواستههای خود برسند. این موضوع جنبه منفی برخی از این واکنشها است.
این استاد دانشگاه میگوید: اما جنبه مثبت این است که انتشار استوریها و پستهای اینستاگرامی و به طور کلی واکنشهاش شبکههای اجتماعی نوعی همدردی است که ریشه در آداب و رسوم ما دارد و حالا به شکلی دیگر و در بستری دیگر نمایان میشود. این امر نشان میدهد که گوهر وجودی انسان نیاز به همدردی با مصیبتدیدگان دارد. این همدردی هم تنها معطوف به حادثه انفجار بندر شهید رجایی نیست و در حوادث دیگر در سالیان قبل هم شاهد آن بودهایم.
او تاکید میکند که باید از این فرصتها به نحوی استفاده شود تا روحیه همدردی و همراهی با یکدیگر در جامعه تقویت شود و اظهار میکند: یک جامعه به منزله یک پیکره است و فضای مجازی هم جزئی از این پیکرده شده است که میتوان نمودی از واکنش به اتفاقات و همدردی را در این فضا مشاهده کرد. این روحیه باید همواره در جامعه فعال باشد تا بتواند نیاز اجتماعی انسانها را برطرف کند.
همدردی اجتماعی؛ معطوف به وقایع خاص
عاشوری نمودی از همدردی اجتماعی را در واقعه تلخ حادثه انفجار بندر شهیدرجایی میداند، اما تاکید میکند: نکته مهم این است که این همدردی یک روند متداوم باشد و در سایر اتفاقات اجتماعی هم وجود داشته باشد. استمرار بخشیدن به این روحیه، نیازمند فراهم کردن شرایطی است که انسانها در همه مواقع نسبت به یکدیگر احساس همدلی و همدردی داشته باشند، بیتفاوت نباشند و بتوانند در کنار یکدیگر مشکلات جامعه را بر طرف کنند. چنانچه اگر این روحیه همدلی در موارد مختلف وجود داشت، خیلی از مشکلات اجتماعی، اقتصادی و... رخ نمیداد و یا به راحتی قابل برطرف شدن بود، اما متاسفانه در دیدِ کلی باید گفت که همدلی در جامعه ما کاهش یافته یا معطوف به بروز اتفاقات خاصی مشابه مورد اخیر شده است و این کمرنگ شدن همدلی آسیبهایی در پی خواهد داشت.
منافع «کنار هم بودن» و نفش حکمرانی
او معتقد است که در ابراز همدردی، جامعه شرقی بهویژه جامعه ایرانی با جامعه غربی متفاوت است و ادامه میدهد: این تفاوت هم در عرف و فرهنگ ایرانی جامعه و هم در آموزههای دینی وجود داشته و حتی به آن تاکید شده است.
این جامعهشناس میگوید: این «کنار هم بودن» منافع زیادی برای جامعه خواهد داشت که در حوادثی مشابه اتفاق تلخ بندرعباس نمود عینی پیدا میکند، اما باید از نظر حکمرانی به گونهای برنامهریزی شود که این واکنشها همیشگی و منسجم باشند.
او در ادامه در پاسخ به این سوال که گذاشتن استوری یا پست برای تسلیت و ابراز همدردی چه تاثیری بر روحیه آسیبدیدگان دارد؟ توضیح میدهد: فضای مجازی هم یک فضای اجتماعی است که نمیتوان آن را انکار کرد و اتفاقا باید از آن بهره گرفت. اگر شخصیتهای مختلف برای همدلی در این اتفاقِ تلخ خود را سهیم بدانند سبب دلگرمی برای افراد درگیر حادثه میشود. نمیتوان گفت همدردی و قوت قلب فقط منحصر به یک فضای حقیقی باشد. از سوی دیگر این همدردی نمیتواند منحصر به تودههای جامعه باشد و باید افراد خاص جامعه هم در این حوزه ورود کنند. حضور خواص در فضای حقیقی و مجازی سبب قوت قلب و احساس حمایت آسیبدیدگان میشود. اگرچه واکنشهای مجازی به تنهایی کمک نمیکند و باید حمایتهای مادی درستی هم از سوی حاکمیت صورت گیرد.
همدلی به شرط عدم سوءگیری
او با تاکید بر اینکه همدردی معنوی در فضای مجازی نباید به گونهای باشد که موجب ناراحتی خاطر بازماندگان و آسیبدیدگان شود، می گوید: گاهی اظهار نظرِ حین همدلی درباره یک واقعه، آنهم پیش از مشخص شدن ابعاد و علل آن سبب ناراحتی بازماندگان میشود؛ بنابراین مهم است که همدلی همراه با سوءگیری نباشد. همدردی با آسیبدیدگان باید واقعا از روی خلوص باشد نه اینکه به دنبال اهداف دیگری باشیم. گاهی برخی افراد با علنی کردن همدردی به دنبال مطرح کردن خودشان و یا بهره بردن از آن حادثه هستند.
کمرنگ شدن فرهنگ همدردی
این جامعهشناس فضای مجازی همچنین در پاسخ به این پرسش که آیا انتشار استوریهای آماده در قالبهای مشخص و یا Template های آماده اینستاگرام بهویژه در صفحههای عمومی را میتوان نوعی رفتار نمایشی دانست؟ توضیح میدهد: نمیتوان بدبینانه به این موضوع نگاه کرد. امید میرود استوری گذاشتن از روی خلوص نیت باشد، اما اگر از روی ریاکاری و منفعت بردن باشد نه تنها قوت قلبی نیست بلکه مشخص میشود منافع برخی در آن دیده شده است. گذاشتن استوری نمایشی نه تنها درست نیست که مضموم است و باعث ناراحتی آسیب دیدگان میشود چرا که میگویند از ما و شرایط تلخمان سوء استفاده میکنید که دیده شوید. در کل نمیتوان از درونِ انسانها آگاهی کامل داشت که اگر کسی استوری و پست گذاشته از روی حمایت و دلسوزی بوده است یا منافع شخصی و اصلا از نظر اخلاقی و مذهبی هم این موضوع درست نیست.
او همچنین معتقد است که فرهنگ همدردی در ایران کمرنگ شده است و میگوید: فرهنگ همدردی در جامعه ما کمرنگ شده است؛ بنابراین نمیتوان تنها به یک اتفاق تلخ بسنده کرد و هجوم همدردیها در این بخش را دید و آن را فقط درباره یک اتفاق یا حادثه تلخ عنوان کرد که بگوییم اگر در چنین اتفاقی همدردی شعلهور میشود پس همیشه هم شرایط اینگونه است. در کل اگر به نظام اجتماعی دقت کنیم، میبینیم که این کمرنگ شدن همدردی بسیار ملموس است و متاسفانه روزبهروز هم روند کاهشی آن شدت میگیرد. در این بین تصور میکنم باید قانونگذاری به نحوی باشد که شرایط روحی و احساسی جامعه را نیز مدنظر قرار دهد که جامعه صرفا مجبور به اطاعت از قوانین نباشد و افراد بتوانند در سایر اتفاقات اجتماعی نیز با یکدیگر همدردی کنند.
عاشوری در پایان بیان میکند: حادثه انفجار بندر شهید رجایی دردناک بود و قلب همه را به درد آورد، اما در تداوم آن برای حفظ روحیه همبستگی بهتر است که این اتفاق ریشهیابی شود و علل آن به اطلاع مردم برسد که این موجب اعتماد مردم و تقویت روحیه همدردی آنها خواهد شد تا اگر خدایی ناکرده در آینده هم شاهد بروز چنین اتفاقات تلخی بودیم این روحیه حفظ شود. چون اگر مردم همدردی کنند، اما نه واقعه ریشهیابی شود و نه اطلاعرسانی درستی صورت گیرد، سبب میشود اعتماد مردم سلب شده و سرمایه اجتماعی تحلیل برود.