پلتفرمها به جای والدین؟ زنگ خطری برای هویت نسلی
کودک امروز، جهان را نه صرفا از نگاه خانواده یا مدرسه که از دریچهی پلتفرمها تجربه میکند؛ پلتفرمهایی که به کمک الگوریتمهای پیچیده، انتخاب میکنند کودک چه ببیند، چه بخواهد و حتی چگونه فکر کند. در این میان، پرسش کلیدی آن است که ذهن و هویت کودک ایرانی، در مواجهه با این هدایتگری نامرئی اما قدرتمند، چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد و نقش نهادهای فرهنگی، دولت و خانوادهها در مهار این سلطهی نرم و خزنده چیست؟؛ پرسشهایی که یک حقوقدان در یادداشتی به بررسی آنها پرداخته است.

به گزارش 24 آنلاین، محمدمهدی سیدناصری ـ حقوقدان، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان ـ در این یادداشت که در اختیار ایسنا قرار داده، آورده است:
«در جهان امروز دیگر این والدین یا معلمان نیستند که نقش محوری در تربیت فرهنگی و شکلدهی به ذائقهی کودکان ایفا میکنند، بلکه این «الگوریتمها هستند که با دقتی حیرتانگیز خوراک فرهنگی نسل کودک را انتخاب فیلتر و تزریق میکنند از «تیکتاک» گرفته تا «یوتیوب کیدز»، آنچه کودک میبیند میشنود و حتی میخواهد باشد نه حاصل انتخاب آگاهانهی او یا خانوادهاش بلکه محصول محاسباتی پنهان و سودمحور است که در دل پلتفرمهای دیجیتال طراحی شدهاند. در چنین فضایی آنچه در خطر قرار میگیرد نه تنها رشد فرهنگی کودک که حق بنیادین او بر «انتخاب آگاهانه» و «هویت فرهنگی مستقل» است. مسئله اصلی آن است که کودک ایرانی در مواجهه با حجم انبوهی از محتوای الگوریتم محور، جهانی چگونه میتواند همچنان خود را در متن فرهنگ خود بازیابد؟ و مسئولیت نهادهای حکمرانی، فرهنگی والدین و دولت در قبال این وضعیت چیست؟
سلطه الگوریتمها بر ذهن و ذائقه
الگوریتمها موتورهای تصمیمساز پلتفرمهای دیجیتال هستند که رفتار کاربران را تحلیل کرده سپس بر اساس آنها محتوایی را به صورت شخصیسازی شده ارائه میدهند اما در مورد کودکان این الگوریتمها با شدت و پیچیدگی بیشتری عمل میکنند؛ زیرا هدف، حداکثر نگه داشتن کودک در پلتفرم و تحریک مصرف پیوسته و بیوقفه است. به عنوان مثال، تحقیقات منتشرشده توسط Common Sense Media و پژوهشهای دانشگاه استنفورد در سال ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۴ میلادی نشان میدهد که الگوریتمهای یوتیوب کیدز اغلب محتوایی را پیشنهاد میکنند که یا مبتنی بر کلیشههای جنسیتی و خشونتهای نرم است یا فرهنگی بیگانه و غیرمنطبق با فضای تربیتی و ارزشی خانوادهها را ترویج میکند. این فضا، علاوه بر مخاطرات روانشناختی موجب «استحاله فرهنگی» در کودک میشود. کودک نهتنها مصرفکنندهی محتوایی است که خود در انتخاب آن نقشی ندارد، بلکه رفته رفته ذائقهاش مطابق با محتوایی شکل میگیرد که در تضاد با فرهنگ ملی و هویت بومی اوست الگوریتمها به جای گشودن درکی وسیعتر از تنوع، فرهنگی در عمل کودک را در «حبابی» محبوس میکنند که مدام آنچه دوست دارد یا آنچه پلتفرم میخواهد او دوست داشته باشد را به او باز میگرداند این چرخه معیوب، مانع از رشد سواد فرهنگی، نگاه انتقادی و تفکر خلاق در کودک میشود.
تهدید حق کودک بر انتخاب آگاهانه و هویت فرهنگی
بر اساس مادهی ۲۹ کنوانسیون حقوق کودک، آموزش کودک باید در راستای احترام به فرهنگ، زبان ارزشها و هویت بومی او باشد. همچنین مواد ۱۳ و ۱۷ این کنوانسیون بر حق دسترسی به اطلاعات سالم و چندمنظری و حق بیان آزاد کودک تأکید دارد. اما حکمرانی محتوا در عصر، الگوریتمها این حقوق را به شدت به مخاطره انداخته است. در ایران اغلب کودکان از محتوای پلتفرمهایی استفاده میکنند که نه در داخل کشور تولید شدهاند و نه هیچگونه نظاممندی در پالایش یا هدایت فرهنگی آنها وجود دارد. در این وضعیت کودک ایرانی در معرض هویتی سیال متشتت و بیریشه قرار میگیرد؛ هویتی که متأثر از الگوریتمها، ارزشها، الگوهایی را درونی میکند که با ساختارهای فرهنگی و اجتماعی کشور هم راستا نیست.
ضعف حکمرانی فرهنگی و مسئولیت والدین
یکی از بزرگترین بحرانهای فرهنگی کشور عزیزمان ایران در مواجهه با کودکان، غیبت سیاستگذاری هدفمند داده محور و آیندهنگر در حوزه سواد فرهنگی دیجیتال کودکان است. تولید محتوای مناسب کودک نه تنها نیازمند حمایت دولتی و سرمایهگذاری پایدار است، بلکه باید با الگوریتمهای بومی اخلاق محور و متناسب با زیست بوم فرهنگی کشور همراه شود در غیاب این، حکمرانی میدان به تمامی به نفع پلتفرمهای فراملی و سودمحور خالی شده است.
از سوی دیگر والدین نیز میبایست نقش فعالتری در نظارت فرهنگی و تربیتی بر مصرف دیجیتال کودکان ایفا کنند نه به معنای فیلترینگ یا حذف، بلکه با ارتقاء سواد رسانهای خود و فرزندانشان، انتخاب آگاهانه محتوا و ایجاد فضای گفت وگو و تبیین هویتی در درون خانواده بدون چنین مراقبتی کودک به راحتی تسلیم لذتهای لحظهای و بمبارانهای محتوایی الگوریتمها میشود.
ضرورت بازاندیشی در حکمرانی فرهنگی کودک
اگر تا دیروز مسئله اصلی کمبود محتوای فرهنگی برای کودکان بود،
امروز بحران اصلی جهتدهی پنهان الگوریتمها به ذهن احساس هویت کودکان است. در چنین عصری سواد فرهنگی دیجیتال، صرفاً توانایی استفاده از ابزارهای دیجیتال نیست بلکه توانایی تحلیل، انتخاب و مقاومت در برابر سلطه پنهان محتواهای بیگانه است. دولت باید با توسعه نظام جامع حکمرانی محتوای کودک تولید محتوای بومی ـ خلاق، الگوریتمهای اخلاقی و آموزش سواد رسانهای را در صدر اولویتهای فرهنگی خود قرار دهد. در غیر این صورت، آینده فرهنگی کشور، تسلیم محتواهایی خواهد شد که نه برای رشد کودک ایرانی بلکه برای استثمار توجه و مصرف او طراحی شدهاند..