«ماچا»؛ بهانهای برای نقد سکوت رسانهها در برابر وقایع
ماجرای ویدیوی جنجالی «چای ماچا» برگرفته از یکی از برنامههای تلویزیونی، میتواند بهانهای باشد برای طرح دوباره پرسشی قدیمی: «چرا اغلب رسانههای رسمی ترجیح میدهند در برابر موضوعات روز سکوت کنند؟»

به گزارش 24 آنلاین، این سکوت که از یکسو میتواند در ظاهر به عنوان بیاهمیت دانستن یک موضوع قلمداد شود، در عرصههای جدیتر به چالشی برای اعتماد عمومی و مرجعیت رسانه تبدیل شده است.
اکنون یک استاد علوم ارتباطات این وضعیت را مصداق «بیسوادی رسانهای» دانسته و معتقد است ادامه این رویکرد هزینههای سنگینی برای جامعه در پی خواهد داشت.
بیتا شاهمنصوری در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه یکی از بزرگترین معضلات جامعه ما، «بیسوادی رسانهای» در عرصه مدیریت اجتماعی، سیاسی و ... است، تصریح کرد: این ناآگاهی هزینههای بسیاری به جامعه ما وارد کرده است.
او در این زمینه با بیان اینکه سکوت درباره «چای ماچا» که کارشناس آن برنامه صبحگاهی تلویزیون به آن اصرار میکرد، در مقابل سایر موضوعاتی که پیرامون آن سیاست سکوت اتخاذ میشود، چندان اتفاق مهمی نیست، در عین حال به ذکر مثالهایی از جمله ترور شهید فخریزاده، سانحه هواپیمای اوکراینی، شیوع ویروس کرونا، وقایع سال ۱۴۰۱ و ... پرداخت و درباره اطلاعرسانی پیرامون مثالهای ذکر شده، هشدار داد: در تک تک این موارد که هر یک از اهمیت بالایی هم برخوردار هستند، وقتی افکار عمومی را نادیده بگیریم و نیاز اطلاعاتی آنها که جزئی از نیازهای اولیه انسان است را به درستی پاسخ ندهیم، با بحران مواجه خواهیم شد. تاکنون نیز تاوان و هزینههای بسیار سنگینی پرداخت کردیم و از این به بعد هم اگر این رویه اطلاعرسانی تغییر نکند و بیتوجهی به نیاز افکار عمومی ادامه پیدا کند، هزینههای سنگینتری در پی خواهد داشت.
خسارت میدهیم، اگر ...
این استاد دانشگاه ادامه داد: سیاست آن برنامه تلویزیونی ایجاب میکرد تا ظرفیتی برای پرداختن به موضوعات روز ایجاد شود؛ یعنی دقیقا نیاز جامعه برای پرداختن به موضوعات مورد علاقه. اما سوالی که پیش میآید این است که اصلا چرا پیش از آغاز برنامه با کارشناس هماهنگ نشده که قرار است درباره چه موضوعی صحبت کنند؟ بنده معتقدم که باید این بحث و سایر موارد مشابه در رسانهها مطرح شود، چون نیاز افکار عمومی است که آن مجری یا برنامهساز تشخیص داده است تا درباره آن سوال کند. وقتی پاسخگو نباشیم، افکار عمومی برای برطرف کردن نیاز خود به سایر منابع اطلاعاتی رجوع میکند و در زمان بروز اتفاقات مهمتر، باید به خاطر پاسخگو نبودن قبلی خود خسارت بدهیم.
او با بیان اینکه شبکههای اجتماعی، ابزار نوین اطلاعرسانیِ ارتباطی هستند، تصریح کرد: در رسانه بین جنگ سنت و مدرنیته گیر کردهایم. خبرگزاریها طبق قوانین و مقررات در ساختار اقتصاد دولتی کار میکنند و باید تابع دولت باشند. ساختار نظام اقتصادی دولتی، میتواند عملیاتی و اجرایی شود چون در دنیا هم جواب داده و موفقیت داشته است اما نکته مهم این است که ما نمیتوانیم رسانهها را از هم تفکیک کنیم.
خودمان «رسانه سنتی» و «رسانه مدرن» ایجاد کردیم
شاهمنصوری درباره وظایف رسانه در بعد اطلاعرسانی، اظهار کرد: رسانه چهار کارکرد اصلی شامل اطلاعرسانی، آموزش، ایجاد همبستگی و افزایش سطح آگاهی دارد. زمانی که قوانین و مقررات جلوی این کارکرد را بگیرد، آنوقت دوگانه رسانههای سنتی و مدرن ایجاد میشود و این چالش ایجاد میشود که شبکههای اجتماعی فراتر از رسانههای رسمی قرار گیرند. چرا رسانه رسمی باید تا این حد از شبکههای اجتماعی عقبتر باشد که به این رسانههای مدرن ببازند؟ در واقع خودمان با سیاستهای غلط از جمله سیاست سکوت در برابر وقایع، باعث ایجاد این مرزبندی و «رسانه سنتی» و «رسانه مدرن» شدهایم.
این استاد دانشگاه با تاکید بر لزوم آموزش سواد رسانهای در سطوح مختلف جامعه از مدیران تا مردم، گفت: متاسفانه تقابل بین رسانههای سنتی و رسانههای مدرن را خودمان ایجاد کردیم. درمورد ویدیوی مخالفت کارشناس برنامه تلویزیونی برای صحبت درباره «چای ماچا» نکته این است که اصلا شاید اگر کارشناس تا آن حد برای صحبت نکردن مقاومت نمیکرد، این ویدیو هم در شبکههای اجتماعی و رسانههای مدرن وایرال نمیشد.
او با تاکید بر اینکه آسیب این تناقض ایجاد شده، بیش از هر بخش متوجه نظام حاکمیتی است، بیان کرد: افکار عمومی بالاخره به هر نحوی نیاز خود به یافتن اطلاعات را برطرف میکند؛ به شکلی که اگر رسانه ملی هم به موضوعی نپردازد به سراغ خبرگزاریها میرود و اگر آنجا هم پاسخی پیدا نکند به سمت تماشای شبکههای خبری فارسیزبان و شبکههای اجتماعی و ... میرود.
شاهمنصوری ادامه داد: هیچ قوانین و مقرراتی برای رسانههای مدرن خود نداریم و از طرفی هم نمیتوانیم جریان اطلاعات را کنترل کنیم. در این شرایط شروع میکنیم به بیشتر محدود کردن و فشار آوردن به رسانههای رسمی و این امر، فاصله بین رسانههای سنتی و رسانههای مدرن را بیشتر میکند.
در عصر ارتباطات سکوت معنا ندارد
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی در پاسخ به گزارهای که معتقد است «درباره برخی مسائل روز باید سکوت کنیم تا به دیده شدنِ بیشتر آن اتفاق کمک نکنیم»، توضیح داد: در عصر ارتباطات این گزاره به هیچ عنوان معنا ندارد. نمیتوان کاری کرد اخبار به مخاطب نرسد و کسی هم که چنین گزارهای را انجام دهد تنها سرمایه اجتماعی خود را از دست میدهد. در مورد موضوع «چای ماچا» البته صداوسیما هم سرمایه اجتماعی خود را از دست میدهد؛ چراکه اصلا مشخص نیست کارشناس خود را بر چه مبنایی دعوت کرده؟ و چرا اصلا با او هماهنگ نکرده که قرار است درباره چه موضوعاتی با او صحبت کند؟ این درحالی است که همه میدانیم برای ورود به محوطه صداوسیما هم باید از فیلترهای سخت و زیادی عبور کرد، چه برسد به اینکه فرد بخواهد به عنوان کارشناس در برنامهای حاضر شود و با مجری جر و بحث کند.
حتی نمیتوانیم ادای آزادی را دربیاوریم
شاهمنصوری ادامه داد: اگر این اتفاق در یک رسانه خصوصی رخ داده بود، شاید تا این اندازه چالشبرانگیز نبود. صداوسیما در حال حاضر سرمایه اجتماعی چندانی ندارد، بنده به عنوان یک شخصیت رسانهای و یک شهروند، اخبار را از طریق صداوسیما دنبال نمیکنم؛ خبرها را از چند رسانه مختلف دنبال میکنم و در نهایت مجموع اطلاعات دریافتی را تحلیل میکنم. میدانیم که هیچ رسانهای مستقل و آزاد نیست. رسانه یک بنگاه اقتصادی است که به منبع مالی خود وابسته است؛ اما اگر بیشتر از آن حدی هم که محدودیت وجود دارد، به شکل مضاعف خود را محدود کنیم، چالش بیشتر میشود. همه میدانیم شبکهای مانند «اینترنشنال» چه فاجعهای است، اما ادای آزادی را درمیآورند درحالی که ما حتی در این مساله مشکل داریم.
او در پاسخ به این پرسش که آیا میتوان مقاومت مجری در مقابل کارشناس برای پرداختن به یک موضوعِ روز را نشانهای از تغییر سیاستگذاریهای این رسانه برای فاصله گرفتن از سیاست «سکوت محوری» دانست یا خیر؟، گفت: اگر صدا و سیما طبق روال گذشتهای که از آن سراغ داریم عمل کند، شاید مجری اخراج یا ممنوعالتصویر شود که دیگر این اتفاق نیفتد و بعد مقامی هم اقدام به عذرخواهی رسمی کند. اما در صورتی که خلاف آنچه که ذکر کردم رخ دهد، نشان میدهد که صدا و سیما واقعاً به این نتیجه رسیده است که باید اعتماد افکار عمومی را به دست بیاورد. این موضوع میتواند یک شروع تازه باشد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه چندان به بروز تغییر مثبت در صداوسیما امیدوار نیست، اظهار کرد: روند و عملکرد نیم قرن گذشته صداوسیما، با اتخاذ سیاست «سکوت محوری» اعتماد افکار عمومی را سلب کرده است.
بیسوادی رسانهای و از دست دادن روایت اول
او تاکید کرد: اگر این بیسوادی رسانهای و سکوت در برابر اتفاقات مهم ادامه پیدا کند، آسیبهای بیشتری به دنبال خواهد داشت. درحالی که اعتماد افکار عمومی را تا حد زیادی از دست دادهایم، روایت اول را هم از دست میدهیم و روایت به دست شبکههایی مانند بیبیسی، اینترنشنال و منوتو میافتد و چهارچوب افکار عمومی با قالبی که این رسانهها میسازند، شکل میگیرد. دو هفته بعد از وقوع اتفاق هم تازه بگوییم چرا سکوت کردیم و چه کسی مقصر بوده است، آیا چالش برطرف میشود؟ آیا میتوان چهارچوب فکری جامعه را تغییر داد؟
شاه منصوری درباره چهار عنصر اصلی رسانهای و خبری، بیان کرد: در بُعد اول «اطلاعسازها» قرار دارند که مقامات مدیریتی هستند و اغلب سواد رسانهای ندارند، بُعد دوم «اطلاعپرداز»ها قرار دارند که اهالی رسانه هستند، بُعد سوم «اطلاعرسان»ها قرار دارند که خود رسانهها هستند و در بعد چهارم «اطلاعیاب»ها قرار دارد که مخاطبها هستند. در حال حاضر چرخه در بخش «اطلاعسازها» معیوب است؛ همانجایی که اغلب افراد معتقدند اصلا نیازی نیست بخواهیم به افکار عمومی اطلاعات بدهیم و در این شرایط است که روایت اول به دست «اطلاعرسان»هایی از قبیل اینترنشنال میافتد که ما اسم آن را میگذاریم خبرپراکن، بیگانه و معاند، اما وقتی «اطلاعیاب» از رسانه اصلی اطلاعات دریافت نکرده باشد، این چرخه معیوب ادامه مییابد. متاسفانه انگار مقاومتی در برابر فهمیدن این امر وجود دارد. پنهان کردن اطلاعات از سوی رأس هرم نیز سبب میشود سایر اجزای این زنجیره هم نتوانند به درستی فعالیت کنند و در یک چرخه معیوب قرار میگیریم.