مدیران، تفاهمنامههای سازمانی و خالهبازی
سالهاست عقد تفاهمنامه در وزارت ارشاد به آیینی تکراری و بیثمر بدل شده؛ حالا پیشنهاد شده همه این یادداشتهای تشریفاتی در یک جدول روشن و بیپرده عرضه شوند تا معلوم شود از این خالهبازیهای سازمانی، جز عکس و لبخند چه باقی مانده است.

به گزارش 24 آنلاین، به پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات پیشنهاد میشود تمام تفاهمنامههای ٣٠-٢٠ ساله اخیر وزارت ارشاد را در قالب یک جدول و با جزئیات زیر فهرست کند:
عنوان تفاهمنامه/ تاریخ/ سِمت طرف اول/ نام طرف اول/ سِمت طرف دوم/ نام طرف دوم/ نتیجه ملموس/ گردش مالی ایجاد شده(اقتصاد فرهنگ)/ چند نفر-ساعت در تنظیم و چند نفر-ساعت برای پیگیری پس از امضا صرف شده؟/ چند نفر-جلسه در تنظیم و چند نفر-جلسه برای پیگیریهای بعدی صرف شده؟/ چند نفر- شب، سفر داخلی یا خارجی برای این امضا صورت گرفته؟/ قیمت تمام شده این تفاهمنامه چقدر است؟ (با احتساب حق ماموریتها و یا هزینه اقامت و پذیرایی از طرفهای خارجی)
این جدول، خیلی هم تحلیل نمیخواهد. خودش به اندازه کافی، گویا و عبرتآموز و تکاندهنده است؛ اگر بصیرتی باشد.
حدس میزنم متن بعضی از این تفاهمنامهها الان موجود نیست. یعنی دارد در جایی خاک میخورد یا توسط تیم بعدی، معدوم یا مطرود شده باشد. چون هر کدام از ما که آمدهایم به قول شیخ اجل، عمارتی نو ساختهایم و بدون توجه به انباشت قبلی، چرخ را از اول اختراع کردهایم. نمونهای دیگر از جامعه کوتاهمدت و جامعه کلنگی!
سالها پیش مدیری داشتیم که عمده کارش عقد تفاهمنامه و سفر و دید و بازدید و خالهبازی بود. تعدادی رسانه و خبرنگار را هم خریده بود و تمثال بیمثالش شده بود آذینبند آن رسانهها. به مدیران ابلاغ شد منبعد عقد تفاهمنامه قبل از موافقت مسئولان بالاتر ممنوع است. ضمنا اعلام شد موافقت مقامات بالاتر هم منوط به داشتن «برنامه جامع اقدام مشترک» به عنوان ضمیمه تفاهمنامه است؛
این ضمیمه یعنی از اول، طرفین بدانند قرار است چه کار کنند و در ازای قدم برداشتن هر یک، دیگری قرار است چه بکند. اصل کار، این بخش است، نه یک متنِ کلیِ الزامنیاور برای عکس گرفتن و لبخند دیپلماتیک زدن و گزارشسازی و بهبه شنیدن از رؤسایی ظاهربینتر از خود. خوب طبیعی است با تغییر زمین بازی، بساط آن همکار جمع شد و کُرک و پرش ریخت؛ چون متاسفانه چنین مدیرانی فقط همین شوآفها را بلدند و کار واقعی بلد نیستند.