کدخبر: ۴۴۱۴۳

انبوه بلاگرهای ایرانی و روسی در گسترش روابط ۲ کشور چه نقشی دارند

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در نشستی در دانشگاه سن‌پترزبورگ با تاکید بر اهمیت تقویت روابط ایران و روسیه، از ظرفیت‌هایی که در این زمینه وجود دارد سخن گفت و تاکید کرد: انبوهی از بلاگرهای ایرانی و روسی و یا کسانی که در فضای مجازی با یکدیگر کار می‌کنند، فرصت یک تصویر و ارتباط واقعی‌تر را فراهم کرده‌اند. دیگر نیازی نیست که بی‌بی‌سی و سی‌ان‌ان، تصویر ایران و روس را به یکدیگر منتقل کند.

انبوه بلاگرهای ایرانی و روسی در گسترش روابط 2 کشور چه نقشی دارند

به گزارش 24 آنلاین، بنا بر اعلام روابط عمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، صالحی بنا به دعوت همتای روس خود برای حضور و سخنرانی در یازدهمین مجمع بین‌المللی فرهنگ‌های متحد به سن‌پترزبورگ سفر کرده است.

متن سخنرانی سیدعباس صالحی در دانشگاه سن‌پترزبورگ به شرح زیر است:

«از میزبانی گرم و صمیمی شما در شهر شب‌های سفید سن‌پترزبورگ تشکر می‌کنم. سن‌پترزبورگ نه تنها در روسیه، بلکه در جهان با نماد دانش و فرهنگ شناخته می‌شود.

در ابتدا، در باب جایگاه فرهنگ، توسعه و ارزش‌های انسانی صحبت می‌کنم و سپس پیشنهادهایی برای توسعه روابط علمی دانشگاه های دو کشور دارم.

رابطه فرهنگ و توسعه یکی از پیچیده‌ترین مباحث اجتماعی، اقتصاد و فلسفه است. برای دهه‌ها،‌ توسعه فرایندی مادی و اقتصادی در نظر گرفته می‌شد که هدف انباشت ثروت و رشد کمی شاخص‌ها بود.

در این تلقی، فرهنگ در بهترین حالت‌، متغیری ثانوی و در مواردی حتی مانع برای پیشرفت تلقی می‌شد  ولی با گذشت زمان و مواجهه با ناکامی‌های مختلف، اندیشمندان دریافتند که توسعه فرایندی ابزاری نیست بلکه عمیقا با باورها، ارزش‌ها، هنجارها و سنت‌های جامعه گره خورده است.

نظریه نوسازی، توسعه را فرایندی یکسویه و تکاملی می‌دانست که در آن جوامع از مرحله سنتی به مرحله مدرن و پیشرفته گذر می‌کنند. پیشرفت،‌ مدرن شدن مادی و صنعتی و تکنولوژی شدن تلقی می‌شد.

ارزش‌ها، سنت‌ها و ویژگی‌های درونی جوامع را نادیده گرفته است. فرهنگ از مانع یا یکی از متغیرهای ثانویه توسعه به یکی از عوامل توسعه تبدیل شد و از جایگاه بنا به جایگاه زیربنای توسعه تغییر وضعیت یافت.

این تغییر دیدگاه فراتر از یک اصلاح جزئی است که نشان از درک پیچیدگی‌های توسعه داشت و مفهوم سرمایه اجتماعی به ادبیات توسعه وارد شد.

روابط اجتماعی و ارتباط متقابل در یک جامعه می‌تواند منبع ارزشمندی برای حل مشکلات و به ویژگی کارایی در حوزه‌های مختلف از جمله اقتصاد باشد.

مطالعات تجربی نشان داد که ارزش‌های مشخصی مانند سخت‌کوشی، دین و اخلاق، تأثیری چشمگیر بر توسعه دارند. آموزه‌های دینی در صورت نهادینه شدن می‌توانند زمینه‌ساز پیشرفت باشند.

در اواخر قرن ۲۰، توسعه نیازمند تغییرات همزمان و متعادل در ابعاد اقتصادی‌، سیاسی و فرهنگی است و عدم توازن به اختلال در فرایند توسعه منجر شد.

فرهنگ جزء جدایی ناپذیر توسعه است و اهدافی همچون حفظ میراث فرهنگی، افزایش آگاهی عمومی، تقویت هویت فرهنگی در کنار اهداف اقتصادی و زیست‌محیطی اجزای سازنده توسعه تلقی می‌شوند. بنابراین تجارب تاریخی و ناکامی برنامه‌های توسعه‌ای که برنامه‌های غربی را به سایر جوامع توصیه می‌کردند، ادبیات جدیدی در فرهنگ و توسعه شکل داد که در صدد کشف پیچیدگی‌های تاریخی و فرهنگی هستند.

رویکردها، نشان‌دهنده بلوغ گفتمان توسعه است که آن را از پروژه‌ای صرفا اقتصادی به پروژه‌ای فرهنگی و تمدنی پیش می‌برد. پروژه‌ای که فرهنگ نه تنها بخشی از ابعاد توسعه، بلکه در کانون مرکزی و زیربنای توسعه است.

از این‌رو، مسیر تاریخی رابطه فرهنگ و توسعه مراحل بنیادین را پشت سر گذاشته است.

سیر تحول دیدگاه‌ها از نگاه‌های تحلیل‌گرایانه و صرفا اقتصادی و مادی که فرهنگ را مانع توسعه می‌دانست عبور کرده و در مرحله بعد به سوی نوعی نگاه ابزاری که فرهنگ را شتاب‌دهنده پیشرفت می‌دانست رسید اما پس از عبور از این نگرش‌ها به دیدگاه جامعی رسیده که توسعه را ذاتا یک پدیده فرهنگی می‌داند.

رویکردی که در توسعه، هویت عمومی و تاریخ را در مرکز توجه قرار می‌دهد. توسعه نه تنها در باب اقتصاد و سیاست، بلکه درباره معنا است. درباره اینکه انسان می‌خواهد چه نوع زندگی ارزشمند و چه نوع جامعه باثباتی را بنا کند. این تحول نظری، این فهم را به ما می‌دهد که موفقیت و پایداری توسعه را نه تنها در ارقام خشک اقتصادی،‌ بلکه در ارتقای فهم و سطح زندگی، آزادی و کرامت انسان‌ها جستجو کرد.

هرجا آزادی واقعی انسان قربانی توسعه شده است در نهایت اگر اسم توسعه داشته باشد خیری برای انسان ندارد. تبعیض قدرت برای شکوفایی انسان مانع ایجاد می‌کند.

توسعه‌ای که عدالت محور نباشد، هرچند زرق و برق آن چشم را می‌گیرد،‌ در نهایت سر از ماجرای غزه و فلسطین در می‌آورد.

انسان، صرف‌نظر از هر عقیده و فکری برای خود انسان بودن محترم است و نباید یک فرد یا یک جامعه، قربانی فرد یا جامعه یا جوامع دیگر شود.

مناسبات فرهنگی ایران و روسیه

بیش از یکصد سال است که نمایشنامه‌های بزرگان روس، زینت‌بخش تئاترها و نمایش‌های ایرانی است. به جرأت می‌توان گفت که هر روز در هنرهای نمایشی و تصویری ایران، حداقل یک اثر روسی در حال اجرا است.

همان‌گونه که موسیقی کلاسیک روسی در ایران طرفداران بیشماری داشته است و قطعات روح‌بخش چایکوفسکی و دیگر هنرمندان بزرگ روس به گوش مردم ایران آشنا است.

پیوندهای ادبی ما ریشه عمیق و دیرینه دارد. اشعار حافظ، سعدی، خیام و فردوسی نه تنها در ایران، در میان ادیبان و مردم فرهیخته روسیه مورد اقبال بوده‌اند. چه بسیار نویسندگان و شاعران بزرگ روس از جمله پوشکین و تولستوی از سرچشمه زلال ادبیات فارسی الهام گرفته‌اند و تأثیرپذیری را در آثار جاودان خود به نمایش گذاشته‌اند.

این تبادل فرهنگی یک‌طرفه نبوده است. ادبیات غنی روسیه با آفرینش نویسندگان بی‌همتایی مانند داستایوفسکی، چخوف، گورکی و دیگران همواره مورد تحسین و مطالعه علاقه‌مندان ایرانی بوده است و در شکل‌دهی به جریان‌های فکری و ادبی معاصر ایران،‌ نقش بسزایی داشته است. این پیوند تنها به ادبیات محدود نمی‌شود.

در عرصه‌های موسیقی، هنرهای تجسمی، سینما، تئاتر و معماری نیز ما داستان‌های مشترک فراوانی برای گفتن با یکدیگر داریم.

خواهرخواندگی دو شهر تاریخی سن‌پترزبورگ با معماری، کاخ‌ها و موزه‌های بی‌نظیرش با اصفهان با میدان نقش جهان، مساجد و کاشی‌کاری‌های شگفت‌انگیز و جذابش نشان‌دهنده پیوند ناگسستی ایران و روسیه است و هر دو، گواهی به عشق مشترک ما به زیبایی، شکوه و هنر بوده و هستند.

برما است که این میراث مشترک گرانبها را نه تنها پاس بداریم بلکه آن را برای نسل‌های آینده تقویت کنیم. برای این امر می‌توانیم اقدامات فرهنگی را بیش از گذشته با همدیگر داشته باشیم. نخست تبادلات دانشگاهی و علمی است.

کرسی‌های زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه‌های روسیه و کرسی‌های زبان روسی در دانشگاه‌های ایران و حمایت از برگزاری دوره‌های مشترک پژوهشی در دوره‌های مردم‌شناسی و هنر، امری ضروری برای تقویت تبادلات فرهنگی میان دو کشور است. باید در این راستا، اهتمام داشته باشیم.

ما نیز در ایران مصمم هستیم که با گسترش ترجمه‌های مستقیم از زبان روسی به درک ادبیات و فرهنگ روسی در میان فارسی‌زبانان اقدام کنیم. نکته دیگر، گسترش ترجمه آثار علمی، فرهنگی و ادبی است. باید شاهکارهای علمی و ادبی را بیش از گذشته در دسترس مخاطبان قرار دهیم و بدینوسیله زمینه تبادلات فرهنگی دو کشور فراهم شود.

اگرچه تبادلات ادبی میان ایران و روسیه سابقه درازمدت دارد اما پس از تحولات عمیق سیاسی اجتماعی پایان قرن بیستم در هر دو کشور،‌ آشنایی با فضای  معاصر فرهنگی، ادبی و هنری دو کشور برای مردم ایران و روسیه باید بیش از پیش برای همه مورد اهتمام باشد.

ترجمه ادبیات معاصر و مدرن در کنار ادبیات کهن و کلاسیک سبب آشنایی مشترک با شرایط فرهنگی و اجتماعی دو کشور خواهد شد و حمایت بیشتر از آن را لازم دارد.

نکته سوم اینکه برگزاری رویدادهای فرهنگی، جشنواره‌های فیلم، نمایشگاه‌های هنری و اجرای گروه‌های موسیقی دو کشور، فرصتی بدیع برای شناخت مستقیم مردم از فرهنگ یکدیگر را فراهم می‌آورد.

همچنین توسعه گردشگری فرهنگی و علمی می‌تواند به برداشت‌های دقیق‌تر از دو کشور کمک کند. سفرهای گردشگری به دو کشور را باید تسهیل کنیم تا فرصت بهره‌مند شدن از میراث غنی فرهنگی ایران و روسیه را میسر کند.

نکته دیگر همکاری در دیجیتال‌سازی منابع و میراث فرهنگی، استفاده از فناوری‌های نو و تجربیات دو کشور است که می‌تواند میراث ما را با فناوری‌های جدید در دسترس‌تر و با سهولت بیشتر در اختیار یکدیگر قرار دهد.

دانشجویان عزیز، حضار گرامی، روابط بین کشورها تنها بر پایه منافع اقتصادی و سیاسی بنا نمی‌شود. چه اینکه روابط در این حوزه شکننده است. هنگامی که روابط ریشه‌ای در فرهنگ و دل‌های مردم پدید بیاید منافع و ارتباطات اقتصادی پایدارتر و عمیق‌تر خواهد شد.

رابطه ایران و روسیه از آن دست روابطی است که ریشه در تاریخ و فرهنگ  دو کشور دارد. با همکاری و عزم راسخ، این ریشه‌ها را آبیاری کنیم و درختی تنومند از دوستی و همبستگی بکاریم که سایه‌اش بر سر نسل های آینده دو کشور بیاید و بماند.»

ادامه این نشست به پرسش و پاسخ میان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و حاضران اختصاص یافت.

در ابتدای این بخش سیدعباس صالحی، گفت: این جهان تک‌قطبی سیاسی مبتنی بر نگاه مبتنی بر توسعه اجتماعی است که در این نگاه، فرهنگ‌ها و ارزش‌های اجتماعی ملت‌ها کمرنگ دیده می‌شود. به نظر می‌آید که نگاهی که در قرون مختلف با نگاه توسعه تک‌بعدی اتفاق افتاد،‌ حاصل آن همان نظام تک‌قطبی سیاسی است. جهان تک‌قطبی سیاسی، محصول یک نظریه علمی اقتصادی است. اگر شما مسیر انسان در جوامع را صرفا اقتصادی ببینید و به ارزش‌های فرهنگی اجتماعی ملت‌ها توجه نکنیم، در دام جهان تک‌قطبی سیاسی خواهیم افتاد چون یک مجموعه‌ای که احساس می‌کند از لحاظ اقتصادی یا قدرت متکی بر توان نظامی پیشرفته است، به خود این حق را می‌دهد که به فرهنگ‌ها و ارزش‌های ملت‌های دیگر کم‌توجهی کند و آن را تحت فشار و تحقیر قرار دهد. بنابراین، به نظر می‌رسد باید با آنچه که ریشه این وضعیت است، درگیر شد.

او افزود: تقابل نگاه چندقطبی با نگاه تک‌قطبی سیاسی و نظامی که به مرور زمان، سیطره بیشتری پیدا کرده است و امروز هم شاهد هستیم که در سطح سیاسی و نظامی به این شکل عمل می‌کند، همین است که ملت‌ها با ارزش‌های فرهنگی مختلف درکنار هم قرار می‌گیرند.

صالحی با بیان اینکه قرن‌ها است که با روسیه ارتباط داشته‌ایم، اظهار کرد: این ارتباطات، هم‌کلامی‌ و هم‌سخنی موجب شده که ما مردم ایران نسبت به آنچه در حوزه فرهنگ روسیه وجود دارد، ارتباطات و شناخت قابل توجهی پیدا کنیم. شاید برای شما جالب باشد که امسال در نمایشگاه کتاب تهران که از بزرگترین نمایشگاه‌های خاورمیانه است و بیش از چند میلیون نفر در آن شرکت می‌کنند، یکی از آثار پرفروشش آثار تولستوی بود. مردم ایران هم به ادبیات و هم به دیگر حوزه‌های هنری روسیه توجه دارند. به نظر می‌آید همانطور که اشاره کردم، فرصت قابل توجهی وجود دارد. این شناخت مشترک که نسبت به هم داشته و داریم و البته ممکن است نسل‌های جدیدتری هم به میان بیایند که تابع برخی رسانه‌ها یا فرهنگ‌های دیگری هم باشند که برای آنها جذاب‌تر باشد. آنچه که هم در ایران مهم است و هم احتمالا برای شما در روسیه مهم باشد، اینکه انقطاع ملت‌ها پدید نیاید.

او ادامه داد: فرهنگ و رسانه‌های غربی، ذائقه‌های جدیدی را تولید می‌کنند برای فهم، ارتباط، مصرف و ممکن است نوجوان و جوان ایرانی در معرض این خطر قرار گیرد که کمتر داستایوفسکی و بزرگان ادبیات کلاسیک روسیه یا هنر این کشور را بشناسد. شاید یکی از چیزهای مهمی که برعهده‌ داریم این است که مراقبت کنیم که انقطاع نسلی پدید نیاید.

وزیر فرهنگ افزود: امثال ما و بعد از ما، نسلی هستند که هم هنر و هم ادبیات روسیه را خوب می‌شناسند. نسل جوان‌تر و نوجوان‌تر در مخاطره این هستند، چون رسانه‌های جدید فضای ادبیات و هنر ملل دیگر را تبلیغ و ترویج می‌کنند و نسل جوان و نوجوان مخاطب آن هستند. این خطر وجود دارد که نسلی پدید آید که مفاخر کلاسیک و معاصر دو کشور همسایه را نشناسند. بخشی از کارهایی که انجام می‌دهیم و گفت‌وگوها و ارتباطات با این نگاه است که نسل جوان و نوجوان خودمان را با ارزش‌های فرهنگی، ادبی و هنری ملت‌هایی که به ویژه همسایه ما هستند و روابط خوبی هم با آنها داریم، آشناتر کنیم.

او با تاکید بر اینکه این بخشی از وظیفه جهان چندقطبی است، اظهار کرد: جهان چند قطبی تنها در عالم سیاست و نظامی‌گری تعریف نمی‌شود. بخش مهمی از آن جهان چندقطبی، فرهنگی است که ما بدانیم روسیه چه بوده است و چه داشته و دارد و شما بدانید که از گذشته چندهزار ساله‌اش چه داشته و چه دارد. زیربنای جهان چندقطبی، جهان چندقطبیِ فرهنگی است. اینکه بدانیم فرهنگ، ارزش‌ها و نکات قابل آموختن، تنها در یک اقلیم قرار ندارد. هرچند یک اقلیم خودش را مدعی و برتر بداند. ارتباطات ما و شما و ملل مشابه ما، کمک کننده شکل‌یابی جهان و جامعه چندقطبی واقعی است.

صالحی با بیان اینکه نزدیک شدن کشورها صرفا عامل سیاسی ندارد، گفت: ما نزدیک‌ بوده‌ایم، نهایت اینکه برخی عوامل سیاسی ممکن است حس نزدیکی را بیشتر بدهند. شاید به اعتبار شرایط جدید که برای دو کشور در فضای تحریم‌ها به ما یا کشور شما وارد شده است و فضاهایی که پدید آمده است، حس این نزدیکی را بیشتر کرده است، اما ایران و روسیه جز در مقاطع محدودی از تاریخ که در آن مقاطع هم ملت‌ها از هم فاصله نداشته‌اند، در کنار هم بوده‌اند. ما همسایگان قدیمی و تاریخیِ هم هستیم و لذا در طول این چند هزار سال، ارتباطات بسیار عمیق و تاریخی داشته‌ایم. اگر شما به موزه‌های ایران بیایید، یا به اسناد و نسخ خطی مراجعه کنید، یا مراجعه‌ای که به موزه‌ها و اسناد تاریخی شما داریم، این ارتباطات کهن تاریخی کاملا مشهود است و هر چه در تاریخ پیش رفته‌ایم، بیشتر شده است.

او افزود: خیلی از حوزه‌های ارتباط با عصر جدید و مدرن که روسیه زودتر درگیر شده بود را ما از روسیه گرفته‌ایم. پاره‌ای از موارد از همین‌جا - سن‌پترزبورگ - آمد. چاپخانه‌هایی که اینجا بود. رسانه‌های فارسی زبان که در سن‌پترزبورگ در عهد مشروطه و قبل و بعد از آن، منتشر می‌شد و همین‌طور رفت‌وآمدهایی از این قبیل که بین دو ملت برقرار بود. این شرایط که از قبل بوده است، شرایط جدید آن را تسهیل می‌کند و عمق می‌بخشد و حتما بر حوزه‌های رسانه‌ای از جمله رسانه‌های دیجیتال تأثیر می‌گذارد. بستر فناوری‌های جدید، بستر تحرک و کنش مردم و شهروندان عادی است. در کنار رسانه‌های رسمی که از قبل بوده‌اند که رسانه‌های پرخرج بوده‌اند که جریان رسانه‌ای پرخرج غربی بر آن مسلط بوده است، رسانه‌های فناورانه جدید، رسانه‌های شهروندمحور و رسانه‌هایی هستند که چون چنان مخارجی ندارد، زمینه ارتباطات گسترده مردمی را فراهم می‌کنند.

وزیر ارشاد ادامه داد: به نظر می‌آید که شرایطی که در روابط مردم ایران و روسیه پدید آمده است، حتما به تناسب فناوری‌های جدید و بستر دیجیتال، کمک‌کننده این است که ما فهم‌های بیشتر و بهتری از یکدیگر پیدا کنیم. انبوهی از بلاگرهای ایرانی و روسی و یا کسانی که در فضای مجازی با یکدیگر کار می‌کنند، فرصت یک تصویر و ارتباط واقعی‌تر را فراهم کرده‌اند. دیگر نیازی نیست که بی‌بی‌سی و سی‌ان‌ان، تصویر ایران و روس را به یکدیگر منتقل کند. شهروند فعال روسی در فضای مجازی، تصویر درست و واقعی را منتقل می‌کند و برعکس. ما زمینه‌های بهتری را پیدا کرده‌ایم که در کنار آن ارتباط تاریخی که با یکدیگر داشته‌ایم ـ که قدیمی است و مربوط به امروز و دیروز نیست ـ اما دو بستر ارتباطات مناسب‌تر سیاسی و تحولات فناورانه جدید به این کمک می‌کند که تصویرهای ما از همدیگر، به صورت واقعی‌تر به همدیگر منتقل شود.

او در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه بخش قابل توجهی از فعالیت ایران‌شناسی در روسیه در مقاطع قابل توجهی و به خصوص برخی بزرگان این حوزه با این نگاه دوم بوده است، گفت: شرق‌شناسی و ایران‌شناسی در روسیه، قدمت قابل توجهی دارد، دیروز هم در گفت‌وگو با ایران‌شناسان درباره این موضوع صحبت کردیم که یکی از پایگاه‌های مهم ارتباطی ایران و روسیه است. صدها ایران‌شناسِ بنامی که روسیه در ۲۰۰ تا ۳۰۰ سال داشته است، بیش از ۱۰ تا ۱۲ هزار اثر علمی ایران‌شناسی که از روسیه منتشر شده است، نمونه‌ای از این موارد است. مراکز مختلفی که در روسیه در مراکز مختلف ایران‌شناسی فعالیت کرده و می‌کنند، منابع و اسناد قابل توجهی که از حوزه ایران در روسیه است، فهرست نسخه‌های خطی فارسی این دانشگاه بود و... نمونه‌ای است از هر جایی که می‌رویم و رگه‌هایی از چنین چیزهایی دیده می‌شود.

صالحی بیان کرد: رابطه ما قدیمی، کهن و تاریخی است. ایران‌شناسی در روسیه، فرصتی را فراهم می‌کند برای شناخت عمیق‌تر از ایران که ایران کشور بی‌شناسنامه یا با شناسنامه کوچک نیست. ایران‌شناسی را فرصتی قابل توجه در روسیه می‌بینیم. این ۲۰۰ تا ۳۰۰ سال تاریخی بسیار ارزشمند است. بخش قابل توجهی از مطالعات مربوط به ایران توسط ایران‌شناسان روسی انجام شده است. بحث ایران‌شناسی روسیه می‌تواند به یک سرفصل بزرگ در روابط ایران و روسیه در حوزه علمی و فرهنگی تبدیل شود. کارهای رسانه‌ای و روزنامه‌ای روزمره، افت زمان دارند اما ایران‌شناسی در روسیه پایداری خودش را داشته و دارد و روابط ما نه بر مبنای کارهای روزمره، بلکه بر مبنای کارهای عمیق درازمدت است.

او افزود: حوزه روابط فرهنگی ایران و روسیه، تنها یک بخش کوچکش ادبیات است. حوزه سینمای روسیه همه چنین فضایی دارد. سینمای روسیه بخش قابل توجه از سینمای مورد توجه سینمادوستان ایران است. همچنین در حوزه‌های مختلف و هم سینمای کلاسیک روسیه به طور خاص و در حوزه سینمای معاصر هم به مدد پاره‌ای بازدیدهای فردی که افراد انجام می‌دهند، به شکل وسیعی جوانان و علاقه‌مندان حوزه سینما، یکی از بخش‌هایی که مورد توجه قرار می‌دهند، سینمای روسیه است. شخصیت‌های مختلفی از سینمای روسیه برای شخصیت‌های ایرانی جذاب هستند. بخشی مستقیم و بخشی هم به واسطه دوبلورها. سینما هم یکی از حوزه‌های قابل توجه در روابط ایران و روسیه است و آثار روسی مورد توجه سینمادوستان ایرانی است.

منبع: ايسنا
کدخبر: ۴۴۱۴۳
ارسال نظر