ضرب کلام
در پی اظهارات علیرضا بیرانوند، دروازهبان تیم ملی فوتبال ایران، درباره تحصیل در دوره دکتری، برخی برآشفتند که چرا این ادعا شده و مقامات دانشگاه آزاد هم اعلام کردند که ایشان دانشجوی کارشناسی ارشد است، ولی هنوز از پایاننامه خود دفاع نکرده.
دوستان گرامی و فرهیخته بیجهت نگران نباشند. ایشان، هم بهزودی از پایاننامه کارشناسی ارشد خود (نگویید از میدان انقلاب تهیه میکند) دفاع میکند و هم بهزودی از پایاننامه دکترای خود دفاع خواهد کرد و سپس استاد دانشگاه هم میشود. تعجب نکنید، بالاخره بیرانوند هنرهایی دارد و بارها دروازه ایران را نجات داده، حال گیریم در خواندن و نوشتن کمی خفض جناح کند، بالاخره کارهایی کرده کارستان و معلوم نیست چرا دوستان از میان پیامبران جرجیس را انتخاب کردهاند، درحالیکه عنوان «دکتر» کاملا به قامت رعنای او برازنده است. اما بسیاری دیگر که عنوان دکترا گرفتهاند نهتنها هنر دروازهبانی ندارند که دروازهها را هم رها میکنند. مثلا با معدل 19 دکترای اقتصاد گرفتهاند اما هرچه «دُرفشانی» درباره اقتصاد میکنند – یا هر چیز دیگر – برعکس میشود. این دکترهای عزیز بعدا استاد دانشگاه هم میشوند و درنتیجه بهمصداق آن که میخواست سرهنگ شود، آژدان شد، دانشجویان را فارغالتحصیل برتر از خود میکند.
بیجهت نیست که رده دانشگاههای ما در جدول ردهبندی دانشگاههای دنیا از لحاظ شمار، دائما عددشان بالا و بالاتر میرود! و فارغالتحصیلان آنها که از مدارس به دانشگاه وارد شدهاند و طبق آمار خود آموزش و پرورش، معدلشان از 20، حدود 10 است، پستهای مدیریتی مهم میگیرند و چون خیلی مهم هستند و احساس مهمتربودن میکنند، برای خالینبودن عریضه دائما حرفهای بزرگ میزنند. آنوقت مرتب میگوییم ناترازی، ناترازی.
دوستان گرامی فکر میکنند همانطورکه یکهو و با غمز عین- به غمزه مسئلهآموز صد مدرس شد – دکترا گرفتهاند میتوانند با ردیفکردن کلمات، یکهو کارهای بزرگ انجام دهند مثلا 400 میلیارد دلار در کیش سرمایهگذاری میکنند یا در شش ماه صد هزار دستگاه اتومبیل برقی تولید میکنند یا سالی یک میلیون مسکن میسازند یا تورم را یکرقمی میکنند یا کاخ سفید را حسینیه و کاخ الیزه را مسجد میکنند یا بهجای هر یک دلار ارسالی به سوریه، هزار دلار برمیگردانند.
اگر حافظهام یاری کند از وقتی که عبارت «ترک فعل» مطرح شد و اتفاقی نیفتاد خیلیها یادشان آمد که میشود ترک فعل کرد و اتفاقی نیفتد. بهخصوص آنکه میدیدند آنها که «ضرب فعل» میکنند دچار عقوبت میشوند و حتی کسانی که «اجبار ترک فعل» میکنند عزیزتر میشوند مثل آنکه اجبار به ترک فعل قرارداد کرسنت کرد. این ترک فعلها به وقوع پیوست و به جای «ضرب فعل»، «ضرب کلام» بهسرعت مسری شد و میبینیم که حرفهای خوب زده میشود اما عمل نمیشود. مثلا رئیس مجلس میگوید باید تصمیمهای مهم گرفته شود ولی تصمیمی گرفته نمیشود یا میگوید برنامه باید مسئلهمحور باشد ولی در طراحی برنامه اصلا مسئلهای مطرح نمیشود یا رئیس قوه قضائیه میگوید سالانه 15 میلیارد دلار محصولات نفتی قاچاق میشود، ولی جلوی آن را نمیگیرد. شاید باید علیرضا بیرانوند دروازهبان بیاید و در دروازه مرزها بایستد تا بنزین و گازوئیل قاچاق نشود.
وقتی سه رئیس قوه اتفاق نظر دارند که این مقدار سوخت قاچاق میشود، چه کسی باید جلوگیری کند؟ تصاویر مرزها نشان میدهد این مقدار سوخت محال است از نازل پمپ بنزینها یا تبادل کارتهای سوخت رخ دهد و منشأ آن چیز دیگری است که میتوان به آن رسید. از همان حرفهای بزرگ که زده میشود مطالبی است که در برنامه هفتم آمده و ظاهرا چون اطمینان داشتهاند که عملی نیست؛ بنابراین بدون هیچ متر و معیاری نوشتهاند. بهطور مثال نوشتهاند در سال پنجم برنامه سالانه سه میلیون اتومبیل بنزینی و 500 هزار اتومبیل برقی و هیبریدی تولید میشود.
اولا دنیا به سمت اتومبیل غیر سوخت فسیلی میرود و ثانیا ما نه بنزین داریم و نه جذب بازار؛ جالب است که صدور قطعات پیشبینی شده ولی اثری از صادرات خودرو نمیبینیم. وقتی هم تذکر میدهیم فقط نگاه میکنند. وزارت علوم و آموزش عالی مثل سایر نهادها در برابر ناهنجاریها سکوت میکند. میدانیم دکتری همان (PhD) است یعنی دکتر در فلسفه. البته نه بهمعنی درک معمول فلسفه که مربوط به فیلسوفان است بلکه به این معنی است که فرد دارای این مدرک بهدلیل درک فلسفه وجودی یک امر و عمیقشدن مؤثر به پدیدهای که پایاننامه اوست، به درک شناخت فلسفه وجودی و عمق وجودی پدیدهها تواناست.
حال از وزارت علوم نمیخواهیم که آقایان عنواندار را بیاورند و دوباره پایاننامه برای ایشان انتخاب کنند و آنان تحقیق و تتبع و نتیجهگیری و دفاع کنند. فقط بیایند یک صفحه درباره موضوعی که شغل آنهاست و بابت آن شغل حقوق و مزایای پیدا و پنهان میگیرند به خط خود مطلب بنویسند. فکر میکنید چند درصد آنها میتوانند نمره خوبی بگیرند؟ این هم نیست که نشود کار درست انجام داد و مأیوس شد، نگاه کنید به راهاندازی خطوط اتوبوس بیآرتی و اجبار به کمربند بستن سرنشینان خودروها که در زمان تصدی آقای قالیباف انجام شد. درحالیکه قبلا میگفتند نمیشود.
اگر اراده بر انجام کار باشد و کار در دست کننده قرار گیرد، بسیاری از کارهای ظاهرا نشدنی انجام میشود. مثلا همین پاکسازی مدارک دکتری! اگر در کشورهای دیگر در پایاننامه خللی باشد، به این سادگی از آن نمیگذرند. آقای پال اشمیت که دو سه سال قبل بهعنوان رئیسجمهور مجارستان انتخاب شد، چون در پایاننامه دکتری جملهای نوشته بود و منبع آن را ذکر نکرده بود، خلع دکتری شد و از ریاستجمهوری مجبور به استعفا شد. ببینید چقدر در ساماندهی آب و برق و گاز در کشور ما تسامح میشود. آنقدر نشستیم تا به قطع برق دچار شدیم و آنقدر نشستهایم تا ته آب کشور درآید و همهچیز خشک شود.
آنقدر نشستهایم تا زبالهها از سر و روی کشور بالا رود و به قول استاندار فعلی گیلان شهر رشت در فاضلاب غرق شود. یکی از حرفهای مهم هم این بود که آنان که «ترک فعل» کردهاند مجازات میشوند ولی مطابق معمول خبری نشد. باور کنید که این ترک فعلها یا تسامح در انجام وظیفه هیچ ربطی به آمریکا و تحریمها و... ندارد. نوعی خودتحریمی است که البته منشأ آن معلوم نیست و شاید اصالت ضرب کلام باشد، چون بالاخره از کنار علم کلام هم بسیاری از اینان عبور کردهاند و البته بعید نیست مستقیم یا غیرمستقیم کار نفوذیها باشد.