افقه: با تقلید از الگوی دیگر کشورها به جایی نمیرسیم/ آبادان و خرمشهر هنوز به حالت قبل از جنگ بازنگشتهاند
یک اقتصاددان گفت: آقایان اینطور فکر میکردند که کشورهایی که در برخی از طرحها و برنامهها موفق بودهاند، میتوانند لزوما الگوی خوبی هم برای ما باشند. بنابراین بدعت گذاری این رفتار از همان دوران شروع شد. تقریبا اغلب این رفتارها هم با شکست مواجه شد.
به گزارش ۲۴ آنلاین،زیر کشور اخیرا درباره طرحی برای افزایش تفویض اختیارات دولت به استانداران صحبت کرده است. پیش از این نیز تاکید زیادی از سوی دولت درباره توسعه «دیپلماسی استانی» مطرح بود. اما این طرحها تا چه حد کارامدی دارند و چه تحولی در نوع اداره استانها یا رونق بخشی اقتصادی در استانها ایجاد میکنند؟
اگرچه طرحهای تحولی در استانهای محروم با استقبال برخی کارشناسان همراه است اما همین کارشناسان نیز اغلب معتقدند اجرای طرحهای اینچنینی نیاز به زمینه سازیهای گسترده دارد. مرتضی افقه، اقتصاددان و استاد دانشگاه چمران اهواز به بررسی این موضوع پرداخته است:
مرتضی افقه گفت: «در طول سالهای گذشته، کشور به شکلی اداره شده که به شکل یک کلاف سردرگم درآمده است. متاسفانه خود مسئولان هم نمیدانند باید چه رویکردی را اتخاذ کنند و از این کلاف خودساخته، که خود، عامل آن هستند، چگونه خارج شوند. از همان روز نخست پس از پایان جنگ، تقلیدها از دیگر کشورها آغاز شد. آقایان اینطور فکر میکردند که کشورهایی که در برخی از طرحها و برنامهها موفق بوده اند، میتوانند لزوما الگوی خوبی هم برای ما باشند. بنابراین بدعت گذاری این رفتار از همان دوران شروع شد. تقریبا اغلب این رفتارها هم با شکست مواجه شد. این نوع رفتار دقیقا مصداف شعر «خلق را تقلیدشان بر باد داد » است که متاسفانه بسیاری از اقتصادخواندهها و سیاست گذاران را بر باد داده است.»
وی افزود:«از زمان شروع دوره آقای رفسنجانی، تقلیدهای بلاموجهی از جمله بنادر و مناطق آزاد شروع شد. در اهداف این طرحها نوشته شد که قرار است تکنولوژی بیاورند و معجزه بر پا کنند. همچنین گفته شد قرار است خصوصی سازی گسترده انجام شود. از سوی دیگر بر رهاسازی قیمتها تاکید شد اما توجه نشد که این اقدامات در کشورهای دیگری در بسترهای دیگری و با شرایط دیگری انجام شده بود و الزاما هم قرار نبود در ایران در آن مقطع سیاسی و زمانی متفاوت جواب دهد. متاسفانه این نوع رفتارهای تقلیدی که ناگهان به ذهن برخی، خطور میکند هیچ سود خاصی ندارد.»
استانهای محروم از نیروهای کارامد تهی شده اند
این اقتصاددان در ادامه گفت: «فدرالیته کردن کشور و اعطای اختیارات به استانداران و مدیران یا دولت محلی از جمله مواردی است که آقایان دیدهاند در کشورهای دیگر موفق بوده و جواب داده و اکنون تصمیم گرفتهاند در ایران هم اجرا کنند و به عبارتی تصور کردهاند همه مشکلات موجود در کشور را با استارت زدن طرح افزایش اختیارات استانداران میتوانند حل کنند. بسیاری از طرح هایی که در ایران شکست خورده به شکل بالقوه میتواند خوب باشد، اما نیاز به بسترسازی دارد چرا که بستر این نوع طرحها در ایران فراهم نیست. درواقع خود ساختار حاکمیت این بستر را فراهم نکرده است.اصلا ساختارهای ایجاد شده، بستری مناسب برای توسعه و پیشرفت نیست . این یک حقیقت است که برخی تصمیم گیران درک نمیکنند؛ راه حل بخش زیادی از ناکامیهای اقتصادی و اجتماعی ما، این نیست که از روشهای اینچنینی استفاده کنیمف بلکه اقتصاد و سیاست گذاریهای اقتصادی ما نیاز به بذرپاشی و زمینه سازی دارد. »
وی افزود: «تصمیم سازان و تصمیم گیران یک زمین شوره زار را طراحی کردهاند و بعد هم انتظار دارند از دل چنین زمینی رخدادهای خاص و پیشرفتهای خیره کننده حاصل شود. این که آقایان، استانها را از نیروهای کارامد تهی کردهاند و بسیاری از نیروهای کارامد استانها را روانه تهران کرده اند، باعث شده که بسیاری از استانها ضعیف ترین و سطح پایین ترین نیروها را داشته باشند. به طور ویژه نمیدانم چرا این ناآگاهی وجود دارد که فکر میکنند، هر چه استان کوچک تر یا محروم تر باشد، نیازی نیست مسئولان قوی تر، با تجربه تر و متخصص تری داشته باشد. به همین دلیل معمولا ضعیف ترین مدیران و مسئولان را برای استانهای کوچک و محروم میگذارند و همین موضوع نیز عامل ناکامی و عدم موفقیت این استانها است. اتفاقا در بسیاری از موارد بودجه کافی هم میفرستند، اما فایدهای ندارد، چون مشکل عدم وجود پول نیست، مشکل اصلی درواقع عدم رفتار درست در انتصاب مدیران است. علت این که فاصله استانهای محروم از استانهای برخوردار، روز به روز بیشتر میشود، همین عدم انتصاب نیروهای کارامد است. متاسفانه در برخی استانها از خود استاندار تا پایین ترین ردههای مدیریتی و حتی کارکنان، شامل ضعیف ترین افراد میشود. واقعا جای تعجب دارد که چرا استانهای محروم مدیران به این ناکارامدی دارند. همچنین اغلب استانهای محروم بی ثباتی مدیریتی دارند. یعنی حتی همین مدیران ضعیف هم بی ثابت هستند.»
آبادان و خرمشهر هنوز به حالت قبل از جنگ بازنگشته اند
این استاد دانشگاه گفت: «در حالی که مدیران و ساختار مدیریتی استانها و به ویژه استانهای محروم تا این حد ضعیف است، اعطای اختیارات بیش از اندازه به آن ها، فقط باعث اتلاف منابع میشود. همانگونه که تا کنون استانی مثل سیستان و بلوچستان، که به ظاهر از ابتدای انقلاب، به عنوان یک استان محروم نام برده میشد و دولتها هم ظاهرا بر محرومیت زدایی از این استان متمرکز بودند و بودجههای مناسبی هم میفرستادند، اما در نهایت دیدیم اتفاق خاصی رخ نداد. علت هم مدیریت غلط است. مدیران مدنظر من در سه قوه هستند و منظورم فقط مدیران دولت نیست. نمونههای بارز این وضعیت را در شهرهای آبادان و خرمشهر میبینیم که با گذشت سالهای سال از جنگ، علیرغم بودجههای مناسب که صرف بازسازی شد، به علت مشکلات مدیران، این شهرها دیگر به حالت وزهای قبل از جنگ باز نگشتند. ما برای استانهای محروم به مدیرانی در حد وزرا نیاز داریم. این مدیران نه فقط در سطح استانداران و معاونانشان، بلکه در سطوح بالاتر هم باید همینطور باشد. متاسفانه مدیران مناسب به تهران مهاجرت کردهاند و حاضر به کار در شهرستانها نیستند یا اگر هم باشند به کار گرفته نمیشوند. بنابراین من معتقدم این نوع طرحهای استانی تا زمانی که مشکلات مذکور حل نشود، نتیجهای جز اتلاف منابع نخواهد داشت.»