کدخبر: ۴۰۴۸۶

فرهیختگان: در دور جدید مذاکرات احتمالا واسطه تغییر می‌کند؛ جایگزینی چین یا نروژ بجای عمان

روزنامه اصولگر انوشت: از طرفی میز مذاکره وجود ندارد و از طرف دیگر ما در وضعیتی نیستیم که محکم بگوییم مذاکره نخواهیم کرد. آنچه باید اتفاق بیفتد هر دوی این دوگانه است؛ هم جنگ و هم مذاکره.

فرهیختگان: در دور جدید مذاکرات احتمالا واسطه تغییر می‌کند؛ جایگزینی چین یا نروژ بجای عمان

به گزارش 24 آنلاین، روزنامه فرهیختگان در گزارشی تحلیلی به بررسی چشم‌انداز مذاکرات احتمالی ایران و آمریکا در فضای پساجنگ پرداخت و نوشت:

رایزنی‌های تهران-واشنگتن که از فروردین آغاز شد و در ماه‌های اردیبهشت و خرداد جریان داشت با حمله رژیم‌صهیونیستی به ایران در روز 23 خرداد، براساس تصمیم دستگاه دیپلماسی ایران لغو شد. طرف آمریکایی همزمان با پیشنهاد برقراری آتش‌بس در روز 2 تیر، در حال برنامه‌ریزی مقدمات ازسرگیری مذاکرات است و احتمالاً به زودی شاهد دور جدید مذاکرات خواهیم بود. در این صورت بر مبنای شنیده‌های غیررسمی، دیگر عمانی‌ها را در نقش واسطه‌گری نخواهیم دید و گزینه‌های دیگری چون نروژ یا چین این مسئولیت را بر عهده خواهند داشت. 

تحولات اخیر منطقه و تحرکات بازیگران به‌علاوه دخالت‌های ایالات متحده، فاصله نظرات کارشناسان و تحلیلگران درباره چند و چون مذاکرات احتمالی جدید را بیشتر کرده است؛ اما نقطه اشتراکی که در این ‌بین وجود دارد، اعتقاد جمعی به فریب‌آمیز بودن مذاکرات ایران و آمریکا در دور قبل بود. موردی که بار ماشین دیپلماسی و البته دفاعی کشور در مواجهات بعدی را سنگین‌تر می‌کند. 

کاهش 30 درصدی موافقت مردم با مذاکره

در حال حاضر بخش بزرگی از افکار عمومی مذاکره‌های پیشین را نوعی عملیات فریب می‌داند؛ فرایندی که به‌جای کاهش تنش، زمینه را برای حمله دشمن هموار کرد. نتایج یک نظرسنجی که توسط مرکز متا منتشر شده، به‌وضوح این نگرش را بازتاب می‌دهد. حدود ۷۸درصد از پاسخ‌دهندگان بر این باورند که گفت‌وگو‌های غیرمستقیم ایران و آمریکا در دوره قبل، بیش از آنکه واقعی و مؤثر باشد، ابزاری برای انحراف نگاه‌ها و آماده‌سازی شرایط برای اقدام نظامی اسرائیل بود. همچنین طبق همین نظرسنجی طی کمتر از سه ماه و بعد از جنگ تحمیلی 12روزه میزان موافقت مردم با اصل مذاکره با دولت آمریکا حدود ۳۰درصد کاهش یافته است. 

این آمار‌ها گرچه تنها یکی از شاخص‌های افکارعمومی محسوب می‌شوند، اما کار تصمیم‌گیران را برای جلب مجدد رضایت مردم سخت‌تر می‌کند. اگر پیش‌تر، ایده مذاکره به‌عنوان راهی برای کاهش فشار‌ها مطرح بود، امروز بسیاری آن را به چشم فرصتی برای طرف مقابل می‌نگرند تا خود را بازسازی کرده، زمان بخرد و در نهایت، در موقعیتی مناسب‌تر ضربه‌ای جدید وارد کند. این ذهنیت باری دوچندان بر دوش دیپلماسی دستگاه می‌گذارد؛ دیپلماسی‌ای که باید هم به تهدیدهای واقعی پاسخ دهد هم به بدبینی‌های عمومی. 

عجله‌ای برای ورود به مذاکرۀ نسنجیده وجود ندارد

عباس عراقچی، وزیر امور خارجه روز شنبه (21 تیر) در حاشیه نشست با سفرا و نمایندگان خارجی، به پرسش‌هایی درباره چشم‌انداز مذاکرات و موضع فعلی جمهوری اسلامی پاسخ داد. او گفت ایران معتقد است موضوع هسته‌ای نه راه‌حل نظامی دارد و نه با ارجاع به شورای امنیت قابل حل است. به گفته عراقچی تنها مسیر ممکن مسیر مذاکره است، به‌شرط آنکه منافع مردم ایران در آن تأمین شود. عراقچی به‌طور خاص به حقوق هسته‌ای و حق غنی‌سازی اشاره کرده و گفته حمله نظامی هم نتوانسته این حق را از ملت ایران بگیرد. 

در پاسخ به پرسشی درباره تضمین‌های لازم برای بازگشت به میز مذاکره، وزیر امور خارجه گفته است ایران در میانه مذاکرات با تغییر مسیر طرف مقابل به سمت گزینه نظامی روبه‌رو شده و این را خیانتی به دیپلماسی می‌داند. او گفته است پیغام‌های متعددی از طرف مقابل برای بازگشت به میز مذاکره رسیده، اما ایران باید متقاعد شود که آن رفتار تکرار نخواهد شد و اگر از مسیر دیپلماسی نتیجه‌ای حاصل نشد، مجدداً به گزینه نظامی روی نخواهند آورد. 

عراقچی تصریح کرد چیزی به نام تضمین در روابط بین‌الملل وجود ندارد؛ اما ایران به دنبال اطمینان است. او گفت اطمینان‌هایی ابراز شده و در حال بررسی آن‌ها هستیم و هرگاه مطمئن شویم که از طریق مذاکره حقوق مردم و مصالح کشور تأمین خواهد شد، از گفت‌وگو گریزی نداریم. او در بخش دیگری از سخنانش گفت «هیچ عجله‌ای برای ورود به مذاکرات نسنجیده وجود ندارد» اما درعین‌حال هیچ فرصتی را هم برای تأمین منافع کشور از دست نخواهیم داد. 

عراقچی تأکید کرده در حال بررسی دقیق زمان، مکان، شکل، ترتیبات و شرایط مذاکرات هستیم و در هر لحظه‌ای که منافع مردم ایجاب کند، تصمیم لازم اتخاذ خواهد شد. 

وزیر امور خارجه همچنین تأکید کرد در‌های دیپلماسی هیچ‌وقت بسته نیست و تحت هر شرایطی امکان استفاده از ظرفیت دیپلماسی وجود دارد. او گفت این مسیر را با «حواس‌ جمع» و «اعتمادبه‌نفس کامل» دنبال می‌کنیم. 

گفت‌وگوی جدید چه کارکردی دارد؟ 

سه کارکرد برای این دور از مذاکره مطرح شده که هرکدام در بستر تحولات اخیر منطقه قابل‌تفسیر است. نخست، این احتمال وجود دارد که مذاکرات بتواند فرصتی هرچند محدود برای بازسازی توان پدافندی و آفندی کشور ایجاد کند. در هفته‌های گذشته، موضوع ضعف در برخی لایه‌های دفاعی به‌ویژه در مقابله با حملات ترکیبی و سایبری موردبحث قرار گرفت. توقف کوتاه‌مدت تنش‌ها می‌تواند امکان تقویت این بخش‌ها را فراهم کند، ولو به طور موقت. 

دوم، در دوره پیشین مذاکرات یکی از اهداف کلیدی، اقناع افکار عمومی داخلی و خارجی بود؛ نشان‌دادن حسن‌نیت ایران برای حل‌وفصل مسالمت‌آمیز تنش‌ها. در همان مقطع، برخی تحلیل‌گران معتقد بودند این روند، نوعی اتمام حجت است. از این زاویه، حتی اگر گفت‌وگو‌ها به نتیجه نرسید، مسئولیت شکست آن بر دوش طرف مقابل قرار می‌گرفت. امروز نیز می‌توان این روایت را تکرار کرد، به‌ویژه در شرایطی که اسرائیل محکوم به خرابکاری و تجاوز مستقیم شده است. در صورت ازسرگیری مذاکره، ایران خواهد توانست ادعا‌های حقوقی و اخلاقی خود را به شکل پررنگ‌تری مطرح کند. 

سوم، در شرایط جدید فضای حقوقی بین‌المللی بیش از گذشته برای اثبات نقش اسرائیل در برهم‌زدن ثبات منطقه‌ای مهیاست. بازگشت به میز مذاکره می‌تواند در چنین چهارچوبی ابزاری برای تقویت جایگاه ایران در نهاد‌های بین‌المللی و ایجاد نوعی اجماع ضمنی علیه رفتار‌های تل‌آویو باشد؛ همان‌طور که در حمله اخیر به ایران، وحدت ملی مردم و در ادامه کمپین‌های مجازی، افکار عمومی جهانی را اساسی تکان داد. البته اگر فرایند دیپلماتیک به‌درستی مدیریت شود و در دام تکرار اشتباهات گذشته نیفتد. 

از مذاکره تا فریب

بااین‌حال، چالش‌های جدی در مسیر وجود دارد. نخستین و شاید مهم‌ترین چالش، همان مسئله‌ای است که در افکار عمومی به چشم می‌خورد. اینکه اگر مذاکرات قبلی فریب بود، چه تضمینی برای عدم تکرار آن وجود دارد؟ چنین پرسشی به طور طبیعی، روند همراه‌سازی جامعه را با مشکل مواجه می‌سازد. دومین چالش، پارادوکس موجود در تحلیل همراهی افکار عمومی است؛ اینکه تصور شود جامعه به دلیل خشم از حمله اخیر، از هر اقدامی برای کاهش تنش حمایت می‌کند، می‌تواند معکوس عمل کند. در شرایطی که شک‌وتردید نسبت به نیت واقعی آمریکا و متحدانش وجود دارد، حتی تصمیم به گفت‌وگو نیز انتقادات قابل‌توجهی در فضای عمومی برانگیخته است. 

مذاکره با آمریکا کارویژۀ مطلق وزارت خارجه نیست

نکته دیگر این است که دستگاه دیپلماسی کشور نباید تمام ظرفیت خود را صرف این پرونده کند. مذاکره با آمریکا هرچند مهم و اثرگذار، تنها یکی از ده‌ها کارکرد وزارت امور خارجه است و نباید به‌عنوان تنها معیار سنجش موفقیت یا ناکامی دیپلماسی در نظر گرفته شود. در کنار مذاکرات احتمالی با آمریکا، بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی دیگری نیز وجود دارند که حضور فعال در نشست‌ها، سازمان‌ها و ائتلاف‌هایی همچون بریکس، شانگهای یا پیمان‌های دو یا چندجانبه منطقه‌ای با آن‌ها، می‌تواند هم‌زمانی مؤثر و تعاملی متوازن را شکل دهد. تمرکز صرف بر گفت‌وگو با آمریکا و نادیده‌گرفتن اغیار، به‌ویژه در فضایی که ردپای این کشور همیشه در خرابکاری‌های منطقه دیده می‌شود نه‌تنها یک‌جانبه‌گرایی پرهزینه را به دنبال دارد بلکه فرصت‌های راهبردی دیگر را نیز از ایران می‌گیرد. 

کدخبر: ۴۰۴۸۶
ارسال نظر