کدخبر: ۴۶۴۶۸

سینما باید در نقش تراپی حاضر شود

در شرایط فعلی که بحران اقتصادی- اجتماعی به تراژدی زیست اجتماعی تبدیل شده، سینما می تواند کارکردی تراپی پیدا کند و با زبان هنر، مرهم بر زخم مردم بگذارد.

سینما باید در نقش تراپی حاضر شود

به گزارش 24 آنلاین،  روزنامه اطلاعات نوشت: این البته مستلزم درد شناسی و هنرشناسی توأمان است تا بتوان به بیان و روایت هنرمندانه رنج مردم دست زد و فرصت همذات پنداری را برای مخاطب، به امکانی برای همدلی تبدیل کرد.  

واقعیت این است که بسیاری از فیلم های ایرانی، به ویژه در آنچه که به سینمای اجتماعی شناخته می‌شود، رنج مردم را نشان می دهند؛ اما برای تماشا، نه تسلّی. در واقع، در این آثار، رنج مردم به ویژه طبقات فرودست جامعه به ابژه تماشا تبدیل می‌شود. به سوژه ای برای سرگرمی، حتی سرگرمی همان قشری که رنجش را به تصویر می‌کشند. این آثار صرفاً نمایش رنج است، نه تمهیدی برای کاهش رنج.

البته که قرار نیست سینما منجی مردم برای رهایی از رنج های شان باشد که این وظیفه و رسالت نهادهای دیگر است؛ اما می تواند به گونه ای به روایت رنج بپردازد که مخاطب را در حل یا تحمل رنج یاری دهد. در واقع سینما می تواند با ساخت فیلم هایی که قهرمان آن در نبرد با رنج ها پیروز می شود، نه فقط امید که شیوه مواجهه درست با چالش های زندگی را به مخاطب بیاموزد.

بی شک، امید واهی دادن با ساخت فیلم های شعاری و فانتزی که ردی از واقعیت در خود ندارند، بیشتر خودفریبی است و سینما را به پروپاگاندایی زرد بدل می کند که هیچ نسبت رئالیستی و واقع گرایانه ای با درد ندارد. مسأله این است که نه فقط درد که باید شیوه مواجهه با درد را در دل قصه ها بگنجانیم. این که چگونه قهرمان فیلم در نبرد با سختی ها بر مشکلات غلبه کرده و از رنجش می کاهد.  

«رضا میرکریمی» که فیلم هایش مصداقی از سخن ماست، در این باره به نکته خوبی اشاره می کند و می گوید: «من به این قائلم که همه تکلیف انسانی ما از فردیت آغاز می‌شود. در حال حاضر هیچ تکلیف اجتماعی را مقدّم بر تکلیف فردی نمی‌دانم. هدف من به تصویر کشیدن اخلاق در دنیاهای کوچک خودمان مثل خانواده بوده است. به نظرم سینما بهترین ابزار برای آموختن مهارت‌هایی است که می‌تواند رنج عمومی‌مان را کم کند. اساساً قصه گفتن برای این است که یاد بگیریم خودمان را جای دیگران بگذاریم. حتی به بچه‌ها نیز در قصه گفتن یاد می‌دهیم چطور وارد جامعه شوند.

آنها وقتی با شخصیتی در قصه همذات پنداری می‌کنند، اولین پیش نیاز هر درس اخلاقی الهی و غیرالهی را می‌آموزند. هر فیلم خوب یا بدی این خاصیت را دارد که آدم‌ها یک دنیای دیگر را در آن تجربه کرده‌اند، به جای دیگری غمگین یا هیجان زده شده‌اند و این موقعیت کمک شان می‌کند تا در هر برخورد و قضاوتی ابتدا تامل کنند.»

واقعیت این است که دروضعیت بحرانی، سینما اگر خود دچار بحران نشود، می‌تواند به‌مثابه یک راه‌حل فرهنگی به میدان بیاید. یادمان باشد که هر بحران اقتصادی، در ذات خود با بحران‌های روحی و روانی همراه است و سینما می‌تواند دست‌کم در تقویت روحیۀ مردم و تلاش برای حفظ امید در آنها مؤثر باشد. سینما به‌مثابه یک کالای فرهنگی فقط مصرف نمی‌شود، بلکه مصرف آن نوعی سرمایه‌ گذاری بلندمدت است که سودش به شکل ملموس و کوتاه‌مدت قابل محاسبه و ارزیابی نیست.

وقتی از سینما حرف می‌زنیم، از همه پتانسیل‌ها و ظرفیت‌های آن سخن می‌گوییم. درعین حال این مفهوم، همه ابزارهای آن را در برمی‌گیرد. بر این اساس می‌توان از طریق ساخت فیلم‌های کوتاه یا حتی ویدیوکلیپ‌های چنددقیقه‌ای، آثاری تولید کرد که بتوانند به کاهش مشکلات اقتصادی و معیشتی کمک کنند؛ مثلاً در این شرایط که دائم با قطع برق مواجه هستیم، می‌توان فیلم‌های کوتاهی درباره راهکارهای صرفه‌جویی در انرژی تولید کرد و با توزیع و نمایش آنها در فضاهای مجازی و شبکه‌های اجتماعی، فرهنگ‌سازی کرد.

در همین شبکه‌های اجتماعی که بازیگران سینما و تلویزیون حضور پررنگی دارند، می‌توانند از طریق همدلی با مردم و روحیه دادن به آنها جامعه را از یأس و افسردگی عمومی نجات دهند؛ مثلاً تولید کلیپ‌های یک‌ دقیقه‌ای در اینستاگرام با استفاده از ظرفیت‌های طنز، می‌تواند شادی و نشاط موقتی به جامعه ببخشد تا تحمل سختی‌ها آسان‌تر شود.

 

منبع: خبر آنلاین
کدخبر: ۴۶۴۶۸
ارسال نظر