زنگ خطر لیگ برای تیم ملی فوتبال به صدا درآمد؟
احتمال مطرح شده از سوی دبیر سازمان لیگ، نگرانیهای زیادی را ایجاد کرده است.

به گزارش 24 آنلاین، روزنامه جوان نوشت: این لیگ براساس تصمیمگیریهای جدید، دیرتر از موعد از پیش تعیین شده، در تاریخ ۲۷ مردادماه آغاز میشود، اما مسئله نه فقط تغییر زمان آغاز لیگ بیست و پنجم، بلکه تبعات آن است که گویا سازمان لیگ را بر آن خواهد داشت تا همانطور که کشوریفرد نیز میگوید، بازیها به صورت فشرده، هر سه یا چهار روز یکبار برگزار شوند.
این فشردگی بیتردید به دلیل تعویق آغاز لیگ به خاطر تجاوز وحشیانه اسرائیل است که در سال منتهی به جام جهانی میتواند تبعات بدی برای فوتبال ایران، بهخصوص تیم ملی به دنبال داشته باشد.
برگزاری فشرده بازیهای فوتبال هر سه، چهار روز یکبار شاید در فوتبال دنیا چندان عجیب نباشد، اما پای فوتبال ایران که به میان میآید اوضاع بیتردید تفاوت میکند، چراکه آنجا نه مشکل زمین وجود دارد و نه نگرانی بابت شرایط آمادهسازی بازیکنان، ضمن اینکه تصمیمات براساس داشتهها و دادههای فوتبال است که اتخاذ میشود، نه مثل فوتبال ایران که نه حسابی میتوان روی رسیدن زمین و ورزشگاه آن به مسابقات لیگ باز کرد، نه روی ساق بازیکنانی که از حرفهای شدن تنها بالا بردن صفرهای قراردادهایشان را یاد گرفتهاند و نه حتی روی زیرساختهای نرمافزاری و سختافزاری!
البته دست سازمان لیگ هم بسته است، چراکه در سال منتهی به جام جهانی، سازمان لیگ علاوه بر لیگ برتر باید برای جام حذفی، لیگ قهرمانان آسیا (سطح ۲)، لیگ نخبگان، مسابقات ملی در فیفادیها و کافا و حتی اردوهای آمادهسازی تیم ملی نیز برنامهریزی کند. رقابتها و رویدادهایی که همگی بیوقفه، بیتنفس و پشت سرهم قرار گرفتهاند تا دست سازمان لیگ در برنامهریزی برای آنها بسته باشد. اما از این مهم هم نباید غافل شد که روایت فوتبال ایران در سال منتهی به جام جهانی، روایتی است از دویدن روی زمینهای نیمهجان، درگیری با حواشی، تنفس در بیبرنامگیها، دست و پنجه نرم کردن با کمبودهای زیرساختی و سختافزاری و نرمافزاری که هر کدام به تنهایی میتواند شرایط بدنی بازیکنان را تحت تأثیر قرار دهد و احتمال مصدومیت آنها را بالا ببرد.
واقعیت این است که فوتبال ایران بیشتر از آن که بهروز شده باشد، «بهروز نشان داده میشود». لباس تیمها شکیل شده و بنرها مدرنند، اما وقتی چمن ورزشگاهها با باران یا برف اول فصل آسیب میبیند و دیگر جان ندارد تا آخر فصل، وقتی شب بازی زمین چمن ورزشگاهها به شکل پنهانی با تیغ دستی کوتاه میشود یا بازیکن باید با باندکشی به میدان برود، چون تیم فیزیوتراپ تخصصی ندارد، وقتی قبل از ۹۰ دقیقه بازیکنان به دلیل نداشتن بدنسازی خوب توان دویدن ندارند، وقتی با وجود کمکداور ویدئویی هنوز هم اشتباهات داوری قربانی میگیرد و از دستگاههای گرانقیمت VAR به درستی استفاده نمیشود، نه میتوان به روز شدن فوتبال ایران را باور کرد و نه حرفهای شدن آن را قبول کرد.
در چنین شرایطی برگزاری فشرده لیگ نه تنها سودی در پی ندارد که میتواند اوضاع را برای فوتبال ایران در سال منتهی به جام جهانی بغرنجتر از حد تصور کند. سازمان لیگ میگوید برنامهریزی شده، اما آیا برای حفظ بازیکنان هم برنامهای هست؟ مثلاً آیا پایش GPS بازیکنان برای رصد میزان دوندگی در این تقویم فشرده لحاظ شده است؟ تیمی هست که هشدار بدهد فلان بازیکن در آستانه فرسودگی عضلانی است و باید نیمکتنشین شود تا در تیم ملی غایب نباشد؟ یا همچنان آمارها صرفاً تزئین صفحات پاورپوینت هستند و بس؟!
در لیگهایی که مدعی الگوبرداری از آنها هستیم، دادهها نه در اختیار خبرنگار که در خدمت تصمیمگیرندگان است و وقتی مربی بداند که فلان بازیکن در خطر مصدومیت قرار دارد، او را حفظ میکند تا در بازی بعدی تیمش که نیاز بیشتری به او دارد، توان حضور در میدان را داشته باشد. اما کیست که نداند در فوتبال ایران گاهی دست سرمربیان به دلیل مصدومیتهای پرتعداد چنان بسته است که بازیکن باید برای تعویض یا استراحت التماس و خواهش کند.
نگاهی به فصول قبل نشان میدهد تیمها در شرایط عادی با لیست بلندبالایی از مصدومان راهی مسابقات شدهاند و گاه همین مسئله آنها را در نبردهای مهم و حساس ناکام گذاشته است، در چنین شرایطی برگزاری فشرده لیگ میتواند اوضاع را به مراتب بدتر کند. فوتبال ایران هنوز برای انجام این کار آمادگی لازم را ندارد. هرچند که حتی در لیگهای سطح اول اروپا هم گاهی برگزاری فشرده مسابقات به بازنگری میانجامد، اما در فوتبال ایران بدون بازنگری شرایط تیمها و زیرساختها، خیلی راحت رأی به برگزاری فشرده مسابقات میدهند، آنهم در مقاطع حساسی، چون سال منتهی به جام جهانی.
از همه مهمتر اینکه وقتی زمینهای ما برای یک بازی در هفته هم جان ندارند، چطور انتظار داریم با سه بازی در ۱۰ روز، هم تیمهای باشگاهی را سالم نگه داریم و هم تیم ملی را قوی تحویل جام جهانی بدهیم! حالا شاید وقت آن رسیده که از خودمان بپرسیم؛ در این ترافیک مسابقات چه چیزی اولویت دارد؟ اگر واقعاً جام جهانی مهمترین رویداد پیشروی فوتبال ایران است، شاید لازم باشد بخشی از رقابتها را سبک یا تقویم را هوشمندتر طراحی کنیم. مثلاً آیا نمیشود برخی از مسابقات لیگ نخبگان یا جام حذفی با تیمهای زیر ۲۳ سال برگزار شود؟ آیا سازمان لیگ نمیتواند با فدراسیون برای اعمال سقف دقیقه بازی برای برخی بازیکنان ملی هماهنگ شود؟ حرفهای شدن فقط به رنگ پیراهن و لوگوی لیگ نیست، بلکه به اخذ تصمیمات درست و در نظر گرفتن همه جوانب است.