از حکم گرفتن راننده آکادمی نفت آبادان تا قرارداد مالی سنگین یک مدیر
مدافع راست سابق صنعت نفت آبادان با بیان این که آکادمی صنعت نفت گرفتار بیبرنامگی، قراردادهای عجیب و مدیریت غیرپاسخگوست، گفت: مسئله بزرگتر «قرارداد مالی سنگین» است؛ باشگاهی که حتی یک متر زمین اختصاصی برای آکادمی ندارد، چگونه یک مدیر پروازی با چنین قرارداد بالایی استخدام میکند؟
به گزارش 24 آنلاین، کامل شریفی، مدافع راست سابق و چهره محبوب صنعت نفت آبادان، در گفتوگویی بیپرده با ایسنا از «بحرانهای عمیق ساختاری» در آکادمی این باشگاه پرده برداشت. او ادعا میکند که نبود نظارت، تضاد منافع، بیبرنامگی، فشارهای غیرشفاف و تصمیمات غیرکارشناسی، مسیر فوتبال پایه صنعت نفت را منحرف کرده و میگوید قطع همکاری او به عنوان سرمربی تیم جوانان با آکادمی نتیجه مقاومتش در برابر همین فشارها بوده است.
در ادامه گفت و گوی ایسنا را با کامل شریفی میخوانید.
* آقای شریفی مهمترین دلیل قطع همکاری شما با آکادمی صنعت نفت چه بود؟
من با برنامه وارد آکادمی شدم، اما خیلی زود فهمیدم چیزی به نام «برنامه» در این مجموعه وجود ندارد. آکادمی صنعت نفت فاقد یک «Sport Director / مدیر فنی ورزشی» است؛ سمتی که در جهان فوتبال ستون اصلی نظارت فنی و جلوگیری از تصمیمات سلیقهای است. وقتی چنین جایگاهی در باشگاه نیست، تصمیمها پراکنده، ناپایدار و شخصمحور میشود و نتیجهاش همان چیزی است که امروز میبینیم «آشفتگی در پایهها و ضربه خوردن تیم بزرگسالان»
مدیرعامل طبیعتاً نمیتواند فنی نظارت کند. کسی باید میان مدیریت اجرایی و کادر فنی بایستد. این حلقه مفقوده باعث شد ظرفیتها هدر برود، برنامهها زمینگیر شود و حتی ابتداییترین امور مثل صدور کارت بازیکنان هم به فاجعه تبدیل شود.
*درباره مشکلات عملیاتی و مدیریتی آکادمی بیشتر توضیح میدهید؟
ما تیم جوانانی را تحویل گرفتیم که خروجیاش از لیگ استان آمده بود؛ نه تجربه لیگ کشوری داشتند و نه در سطح مسابقات کشوری بازی کرده بودند. به همین دلیل ما ۵ بازی تدارکاتی مهم در سطح کشور درخواست دادیم، اما آکادمی با بهانههایی مثل «لباس نداریم» این بازیها را لغو کرد. برنامه آمادهسازی که من با دقت نوشته بودم، پس از کنارهگیری مدیر پایهها گم شد. نه زمین تمرین داشتیم، نه توپ کافی، نه لباس، نه پیگیری اداری. معاونت فنی هم عملاً قهر کرده بود و هیچ کاری پیش نمیرفت.
اوضاع بهقدری غیرحرفهای بود که برای جلوگیری از حذف تیم از مسابقات، من و دستیارم دو بار با ماشین شخصی مدارک را به اهواز بردیم تا کارتها صادر شود؛ کاری که وظیفه آکادمی بود، اما انجام نشد.
*گفته بودید در ابتدای فصل هم فشارهایی وجود داشته است. داستان چه بود؟
از همان روزهای اول، برای جذب یک بازیکن سفارشی از سوی برخی معاونین و افراد نزدیک به آکادمی تحت فشار قرار گرفتم. من زیر بار این موارد نرفتم و همان لحظه فهمیدم مسیر برای من سخت خواهد شد. از همان زمان رفتارها تغییر کرد، حمایتها قطع شد و هر تصمیم منطقی که میگرفتیم پشت دیوار بیتوجهی میماند. وقتی یک مربی در رده پایه زیر بار سفارشیکاری نرود، طبیعتاً باید آماده حاشیهسازی و فشار باشد. این اتفاق برای من دقیقاً رخ داد.
* پس نقش آقای مجید جلالی در این مسائل چه بود؟
آقای جلالی سالهاست از فضای واقعی مدیریت فنی و مربیگری باشگاهی فاصله دارد. مشکل فقط این نیست. ایشان همزمان مدرسه فوتبال خصوصی و دورههای آموزشی در شهرهای مختلف دارد. سؤال من این است چطور کسی که باید روزانه در آکادمی باشگاه حضور و نظارت داشته باشد، میتواند چنین فعالیتهایی را مدیریت کند؟
اما مسئله بزرگتر «قرارداد مالی سنگین» است. هواداران حق دارند بپرسند باشگاهی که حتی یک متر زمین اختصاصی برای آکادمی ندارد، چگونه یک مدیر پروازی با چنین قرارداد بالایی استخدام میکند؟ چیزی که من از نزدیک دیدم این بود که معاونین او هر روز در جلسات با هم درگیر بودند؛ تنش، فریاد، دعوا و فضای به شدت ناپایدار. اما آقای جلالی به جای مدیریت، فقط یکی از این دو طرف را برای بقای جایگاه خود راضی نگه میداشت.
اوج بحران جایی بود که برای راننده آکادمی یک حکم فنی در کمیته فنی آکادمی صادر شد؛ تصمیمی که بهنظر من شأن و اعتبار باشگاه را زیر سؤال برد.
*در مورد کیفیت کار فنی و خروجی تیم، چه پاسخی دارید؟
آقای جلالی در یک جلسه رسمی گفت «اگر خروجی نداشته باشید، قهرمانی هم ارزشی ندارد.» ما به این حرف احترام گذاشتیم و خیلی زود خروجی واقعی ارائه کردیم. اگر استعدادیابی ما اشتباه بود، پس چرا آقای پورموسوی، سرمربی تیم بزرگسالان، در هفته سوم سه بازیکن از تیم ما را انتخاب کرد؟ این بهترین و عینیترین تأیید عملکرد ماست. اما وقتی نتایج اولیه بهخاطر نداشتن امکانات و نبود بازی تدارکاتی سخت شد، همان آقایان برای فرار از فشار دو صفحه اینستاگرامی، تمام فلسفه آکادمی را زیر پا گذاشتند و مربیان سازنده را قربانی کردند.
*روند فنی تیم جوانان در حال شکلگیری بود؟
توسعه در فوتبال پایه خمره رنگرزی نیست. ما دقیقاً پیشبینی کرده بودیم که تیم بعد از چهار هفته به هماهنگی میرسد؛ چون بازی تدارکاتی نداشتیم. همین هم شد. تیم در مسیر درست بود و کادر بعدی دقیقاً از همان کار پایهای که ما ساختیم بهره برد. من با اطمینان میگویم تیمی که ما استعدادیابی کردیم و بستیم، موفق خواهد شد. این حقیقت را گذر زمان ثابت میکند.
*پس این مشکلات بر تیم بزرگسالان هم تاثیر داشت؟
بله، تأکید میکنم ورشکستگی ساختار فنی فقط برای آکادمی نیست؛ تیم بزرگسالان هم از همین خلأ رنج برده و میبرد. وقتی مدیر فنی وجود ندارد تا پل ارتباطی منطقی بین مدیریت اجرایی و بدنه فنی ایجاد کند، تصمیمگیریها درباره نقلوانتقالات، شناسایی استعدادها، جانمایی بازیکنها و هماهنگی بین آکادمی و تیم اول کاملاً سلیقهای میشود. نتیجه آن هدر رفتن سرمایههای انسانی شد،تیمبندیها اشتباه میشود، هماهنگی لازم بین ردهها وجود ندارد و در نهایت هم آکادمی و هم تیم بزرگسالان ضربه میخورند.
*جمعبندی نهایی شما از وضعیت فعلی آکادمی چیست؟
باشگاه صنعت نفت برای خروج از این وضعیت فقط یک راه دارد و آن هم استخدام فوری یک Sport Director مستقل، متخصص، پاسخگو و صاحباختیار. تا زمانی که آکادمی با سفارش، فشار، روابط شخصی، قراردادهای عجیب، تصمیمات احساسی و بیبرنامگی اداره شود، هیچ پیشرفتی رخ نخواهد داد.
من برای خدمت به جوانان آبادان و ساختن یک تیم آیندهدار وارد شدم. برنامه دادم، استعدادیابی کردم، خروجی تحویل دادم، اما در نهایت کادر فنی قربانی حفظ صندلیها شد. این مسیر، مسیر توسعه نیست؛ مسیر تخریب است و اگر اصلاح نشود، صنعت نفت بیش از این از دست خواهد رفت.