کدخبر: ۴۶۹۱۹

انتقاد از بازی الناز شاکردوست در یک فیلم سینمایی/ وقتی فیلمنامه جذابیت ندارد، به هرکاری دست می زنند که دیده شوند

این روزها الناز شاکردوست با فیلم «کج‌پیله» هاتف علیمردانی، در نقش یک مرد روی پرده سینماهاست؛ نقشی متفاوت در کارنامه‌اش که احتمالاً برای خودش نقشی پرچالش بوده است.

انتقاد از بازی الناز شاکردوست در یک فیلم سینمایی/ وقتی فیلمنامه جذابیت ندارد، به هرکاری دست می زنند که دیده شوند

به گزارش 24 آنلاین،   روزنامه ایران نوشت: او البته اولین بازیگر زنی نیست که در شمایل یک مرد بازی می‌کند. پیش از این، نسیم ادبی در نمایش «آبی مایل به صورتی»، آزیتا حاجیان در سریال «ساعت شنی»، آزاده زارعی در فیلم «آمین خواهیم گفت»، رویا تیموریان در فیلم «شیفتگی»، شایسته ایرانی در فیلم «آینه‌های روبه‌رو» و اگر نقش یک پسربچه را نیز به حساب بیاوریم، لیلا حاتمی در فیلم «کمال‌الملک»، از جمله هنرمندان زنی هستند که نقش مرد را بازی کرده‌اند.

با این حال به نظر می‌رسد گریم مردانه الناز شاکردوست در این فیلم، بیش از آنکه تمهیدی دراماتیک باشد، روایتی تراژیک در قصه‌گویی است. وقتی نتوانی قصه‌ای را شنیدنی و دیدنی کنی و ایده خلاقی برای روایتگری نداری، آن‌گاه به هر تمهید نامتعارفی چنگ می‌زنی تا مخاطب را به تماشا واداری.

این تماشا، حاشای سینماست، نه فقط حاشیه‌سازی برای تماشایی شدن فیلم. برخی به اصطلاح نوآوری‌ها، بدون منطق دراماتیک، نه تمهیدی هوشمندانه که تصویری غیر واقعی از فیلم می‌سازد که با تابوشکنی صوری، معنایی پوچ خلق می‌کند. جابه‌جایی و تعویض جنسیتی، جنس فیلم را مرغوب نمی‌کند، گاهی نشان از خالی بودن دست فیلمساز برای جلب مخاطب است. 

تا پیش از این شاهد زن‌پوشی مردان بازیگر بودیم که البته برخی از آنها واجد ذوقی زیبایی‌شناختی و دراماتیک است و توی ذوق نمی‌زند، مثل بازی اکبرعبدی در فیلم «آدم برفی» و «خوابم می‌آد» اما بعد از این، این ایده به تکرار افتاد.حالا انگار نوبت آن رسیده که از این سوی بام بیفتیم؛ تبدیل زن به مرد، بدون هیچ نسبت معنادار یا ضرورتی برآمده از منطق درام. این تمهید، نه خلاقیت و نوآوری سینمایی که تبدیل کردن سینما به مجموعه تصاویری است تا تماشاگر از تماشای عجایب به هیجان آید. الناز شاکردوست بعد از گذر از سال‌های اولیه حضورش در سینما که نقش‌های کلیشه‌ای گیشه‌پسند بازی می‌کرد، فرمان را عوض کرد و در مسیر یک بازیگر حرفه‌ای قرار گرفت و نشان داد در این دگردیسی، توانمند است. بازی او در فیلم‌های «خفگی»، «شبی که ماه کامل شد»، «ابلق» و «بی‌بدن»، فارغ از کیفیت خود فیلم‌ها، توانمندی‌اش را در بازیگری اثبات و حتی سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن را دریافت کرد. 

کاش او که در این سال‌ها با وسواس به انتخاب نقش‌ها دست زد، همین مسیر را ادامه دهد و در دام و وسوسه نقش‌های تیپیکال نیفتد. هر نقش متفاوتی لزوماً تجربه‌ای متعالی نیست، گاهی انکار و انسداد مسیر حرفه‌ای یک بازیگر است. سینمای ما بویژه در ژانر کمدی، چنان از معنا تهی شده که با تغییر صورت و گمان اینکه گریم‌های عجیب می‌تواند جای خالی فیلمنامه خوب را پر کند، به فرم‌گرایی دفرمه افتاده است. این صورت‌گرایی صوری، حل کردن مسأله نیست، پاک کردن صورت مسأله است. مسأله فقدان قصه خوب است،  نه چنین فانتزی‌هایی.

منبع: خبر آنلاین
کدخبر: ۴۶۹۱۹
ارسال نظر